ایدل مورد علاقم pt31
pt31
در حاله صبحانه خوردن بودم
مینگ یو:جمین الان حالت خوبه کمرت که درد نمیکنه
جیمین: ها؟ نه خوبم بـ.به لطفه ات
جین: کمرت درد میکرد؟
جیمین: اوهوم یکم درد میکرد بخاطره تمرینام
جی هوپ: طبیعیه جیمین دیروز بیشتر از ما تمرین کرد
نامی: خب مگه مجبوری به خودت فشار بیاری
جیمین: تمرینو تکرار برام بهتره چیزیو فراموش نمیکنم
جین: الان حالت خوبه
جیمین: اره خوبم سالمه سالمم
جین: خوبه
شوگا: پس واسه ی همین امروز زیاد خوابیدی
جیمین: یه همچین چیزی
صحبتای بینمون کم شد
که از گوشیم صدای نوتیف اومد
یه پیام از ا ت؟!!!
یه نگا بهش انداختم سرش تو گوشی بود
پاره ای جیمین
(ا ت: صافوصوف برام توضیح بده دیشب تو اتاقه من چیکار میکردی تو نه برای پماد اومدی و معلومه برای حوله ام نیومدی)
حالا چیکار کنم
گوشیمو خاموش کردمو گذاشتم رو میز
کوک: کی بود؟!
جیمین: هـ.هیچی یه مزاحم بود
ویو ا ت
چیی؟! به من میگه مزاحمو جوابمو نمیده ببین باهات چیکار میکنم مستر پارک جیمین
یانگ: اهان میگم ا ت تو دیروز تو لایوه جنی چیکار میکردی
(مینگ یو چایشو تف کرد بی تی اس به صرفه افتاد)
مینگ یو: چییی!؟
ا ت: اروم باشید
ا ت: فقط یه دیقه رفتم
زدم به دسته یانگ
ا ت: مرض داری بیجا دهنتو باز میکنی
یانگ: وااا چیکار به من داری
ا ت: میزنمتاا
کوک: واقعا دیروز تو لایوش بودی؟
ا ت: نه چیزه اره ولی یه دیقه بودم رفتم چیزی نگفتیم
یانگ: چی چیو چیزی نگفتی حتی معرفیت کرد گفت که خواهره مینگ یوعی
(چایی افتاد تو گلوی مینگ یو:/)
مینگ یو(صرفه)(صرفه) چی چرا ینی خب نگفت مترجمشونم هستی
یانگ: چرا گفت که مترجمشونم هست
مینگ یو:هان خوبه
یانگ:نترس شک نمیکنن
جین:به چی؟
ا ت:یانگ دهنتو...
تهیونگ:وایستین این خبره لایو پخش شده
ا ت مینگ یو:چییی؟
تهیونگ: توی گوگل پیداش کردم
مینگ یو: خـ.خب چی گفتن؟
تهیونگ: هیچی فقط نوشتن دلیله اینکه هیانگ ا ت خواهر هیانگ مینگ یو رئیس کمپانیه (بی اسم) مترجمه بلک پینکه چیه؟
ا ت: دلیل میخوان؟ صد تا دلیل براشون لیست میکنم
جیمین: عوه
اعصابم داغون بود
مینگ یو: ا ت اروم باش
مینگ یو: یه کاری میکنیم تو توی گرمی باید مترجمشون باشی
ا ت: پس شما چی
مینگ یو: ما یکاری میکـ...
یانگ:من
ا ت: تو چی؟
یانگ: من مترجم میشم من مدرکه زبان دارم
تهیونگ: جدا؟
یانگ: اوهوم
مینگ یو: پس خوبه
شوگا: اره اینطوری هم میتونه بیاد گرمی
یانگ: راست میگه
ا ت:خیله خب پس
پرش زمانی*
یانگ: ا ت اماده شدی؟
ا ت: یه لحظه وایستا
قرار شد مترجمه دخترا باشم از اینجا با بی تی اس میرم از اونجا دیگه باید ببا داداشمو بی تی اس خداحافظی کنمو با بلک پینک برگردم
ا ت: اماده ام
یانگ: بریم
از اتاق رفتیم بیرون پسرا اماده شده بودن
یانگ: تهیونگ؟!
تهیونگ: بله؟!
یانگ: اون گله به اون بزرگی به نظرت اضافی نیست
تهیونگ: خوبه که
یانگ: اها
یانگ: بیشتر شبیه گلایی میمونه که کلاس اول دووم به عنوانه کار دستی درست میکردیم*اروم
ا ت:*خنده ریز
رفتیمو سواره ون شدیم
هنوز یادم بود که جینین بهم دروغ گفته باید تهو توشو در بیارم
دلیل انقدرخوشگل کردمش چیه؟ اون جذاب شده یا من اینجوری فکر میکنم
نمیدونم چه بلایی سرمون قراره بیاد
...
بلاخره رسیدیم به مراسم
درو باز کردیمو پیاده شدیم خبر نگارا ریختن سرمون اما بادیگاردا جلوشونو میگرفتن
همه سوال میپرسیدن که منو یانگ کی هستیم
پشته داداشم راه افتادم خواننده های زیادی اینجا بودن بیشترشونو میشناختم
ولی خب با ورود بی تی اس جوری شده بود که چیزی نمیتونستم ببینم بخاطره اینکه همه داشتن عکس برداری میکردن
خبر نگارا خیلی سوال میپرسیدن مثلا اینکه با چه خواننده ای میخوان همکاری کنن و همه ی اینارو یانگ ترجمه میکرد مونده بودم من اینجا چیکار میکنم
...
بعده کلی دردسر اومدیمو نشستیم دوره یه میز پسرا لباساشونو عوض کردن برای اجرا ولی بازم جذابیته جیمین دور از چشمم نبود
با چشام دنباله دخترا میگشتم که یه چند میز اونور تر چهره ی لیسا رو دیدم
از دوره میز پاشدم
ات: من الان میام
مینگ یو: باشه
یانگ: منم بعدا میخوام باهاشون عکس بندازم
ا ت: نمیری یه وقت
رفتم پیشه دخترا
ا ت: سلام بچه ها
جنی: ا ت دنبالت میگشتم
لیسا: بیا پیشمون بشین
اومدمو رو یکی از صندلی ها نشستم
ا ت: چخبرا
جیسو: سلامتی خبری نیست بلاخره توهم اومدی
ا ت:*لبخند
رزی: امروز چقدر خشگل شدی
ا ت: ممنون توهم همینطور
جنی: راست میگه ها به طوره عجیبی خوشگل شدی
ا ت: وایی خجالت زدم نکنین
لیسا: ا ت اون دختره دیگه کیه
جنی: عهم
ا ت: اون مترجمه جدیده
ا ت: خبرای جدید به گوشه داداشم رسید گفت که باید پیشه شما باشم واسه ی همین یانگ مترجمشون شد
لیسا: اهان پس اسمش یانگه
ا ت: اوهوم
ا ت: البته خیلی دوست داشت بیاد گرمی
مراسم شروع شده بود
در حاله صبحانه خوردن بودم
مینگ یو:جمین الان حالت خوبه کمرت که درد نمیکنه
جیمین: ها؟ نه خوبم بـ.به لطفه ات
جین: کمرت درد میکرد؟
جیمین: اوهوم یکم درد میکرد بخاطره تمرینام
جی هوپ: طبیعیه جیمین دیروز بیشتر از ما تمرین کرد
نامی: خب مگه مجبوری به خودت فشار بیاری
جیمین: تمرینو تکرار برام بهتره چیزیو فراموش نمیکنم
جین: الان حالت خوبه
جیمین: اره خوبم سالمه سالمم
جین: خوبه
شوگا: پس واسه ی همین امروز زیاد خوابیدی
جیمین: یه همچین چیزی
صحبتای بینمون کم شد
که از گوشیم صدای نوتیف اومد
یه پیام از ا ت؟!!!
یه نگا بهش انداختم سرش تو گوشی بود
پاره ای جیمین
(ا ت: صافوصوف برام توضیح بده دیشب تو اتاقه من چیکار میکردی تو نه برای پماد اومدی و معلومه برای حوله ام نیومدی)
حالا چیکار کنم
گوشیمو خاموش کردمو گذاشتم رو میز
کوک: کی بود؟!
جیمین: هـ.هیچی یه مزاحم بود
ویو ا ت
چیی؟! به من میگه مزاحمو جوابمو نمیده ببین باهات چیکار میکنم مستر پارک جیمین
یانگ: اهان میگم ا ت تو دیروز تو لایوه جنی چیکار میکردی
(مینگ یو چایشو تف کرد بی تی اس به صرفه افتاد)
مینگ یو: چییی!؟
ا ت: اروم باشید
ا ت: فقط یه دیقه رفتم
زدم به دسته یانگ
ا ت: مرض داری بیجا دهنتو باز میکنی
یانگ: وااا چیکار به من داری
ا ت: میزنمتاا
کوک: واقعا دیروز تو لایوش بودی؟
ا ت: نه چیزه اره ولی یه دیقه بودم رفتم چیزی نگفتیم
یانگ: چی چیو چیزی نگفتی حتی معرفیت کرد گفت که خواهره مینگ یوعی
(چایی افتاد تو گلوی مینگ یو:/)
مینگ یو(صرفه)(صرفه) چی چرا ینی خب نگفت مترجمشونم هستی
یانگ: چرا گفت که مترجمشونم هست
مینگ یو:هان خوبه
یانگ:نترس شک نمیکنن
جین:به چی؟
ا ت:یانگ دهنتو...
تهیونگ:وایستین این خبره لایو پخش شده
ا ت مینگ یو:چییی؟
تهیونگ: توی گوگل پیداش کردم
مینگ یو: خـ.خب چی گفتن؟
تهیونگ: هیچی فقط نوشتن دلیله اینکه هیانگ ا ت خواهر هیانگ مینگ یو رئیس کمپانیه (بی اسم) مترجمه بلک پینکه چیه؟
ا ت: دلیل میخوان؟ صد تا دلیل براشون لیست میکنم
جیمین: عوه
اعصابم داغون بود
مینگ یو: ا ت اروم باش
مینگ یو: یه کاری میکنیم تو توی گرمی باید مترجمشون باشی
ا ت: پس شما چی
مینگ یو: ما یکاری میکـ...
یانگ:من
ا ت: تو چی؟
یانگ: من مترجم میشم من مدرکه زبان دارم
تهیونگ: جدا؟
یانگ: اوهوم
مینگ یو: پس خوبه
شوگا: اره اینطوری هم میتونه بیاد گرمی
یانگ: راست میگه
ا ت:خیله خب پس
پرش زمانی*
یانگ: ا ت اماده شدی؟
ا ت: یه لحظه وایستا
قرار شد مترجمه دخترا باشم از اینجا با بی تی اس میرم از اونجا دیگه باید ببا داداشمو بی تی اس خداحافظی کنمو با بلک پینک برگردم
ا ت: اماده ام
یانگ: بریم
از اتاق رفتیم بیرون پسرا اماده شده بودن
یانگ: تهیونگ؟!
تهیونگ: بله؟!
یانگ: اون گله به اون بزرگی به نظرت اضافی نیست
تهیونگ: خوبه که
یانگ: اها
یانگ: بیشتر شبیه گلایی میمونه که کلاس اول دووم به عنوانه کار دستی درست میکردیم*اروم
ا ت:*خنده ریز
رفتیمو سواره ون شدیم
هنوز یادم بود که جینین بهم دروغ گفته باید تهو توشو در بیارم
دلیل انقدرخوشگل کردمش چیه؟ اون جذاب شده یا من اینجوری فکر میکنم
نمیدونم چه بلایی سرمون قراره بیاد
...
بلاخره رسیدیم به مراسم
درو باز کردیمو پیاده شدیم خبر نگارا ریختن سرمون اما بادیگاردا جلوشونو میگرفتن
همه سوال میپرسیدن که منو یانگ کی هستیم
پشته داداشم راه افتادم خواننده های زیادی اینجا بودن بیشترشونو میشناختم
ولی خب با ورود بی تی اس جوری شده بود که چیزی نمیتونستم ببینم بخاطره اینکه همه داشتن عکس برداری میکردن
خبر نگارا خیلی سوال میپرسیدن مثلا اینکه با چه خواننده ای میخوان همکاری کنن و همه ی اینارو یانگ ترجمه میکرد مونده بودم من اینجا چیکار میکنم
...
بعده کلی دردسر اومدیمو نشستیم دوره یه میز پسرا لباساشونو عوض کردن برای اجرا ولی بازم جذابیته جیمین دور از چشمم نبود
با چشام دنباله دخترا میگشتم که یه چند میز اونور تر چهره ی لیسا رو دیدم
از دوره میز پاشدم
ات: من الان میام
مینگ یو: باشه
یانگ: منم بعدا میخوام باهاشون عکس بندازم
ا ت: نمیری یه وقت
رفتم پیشه دخترا
ا ت: سلام بچه ها
جنی: ا ت دنبالت میگشتم
لیسا: بیا پیشمون بشین
اومدمو رو یکی از صندلی ها نشستم
ا ت: چخبرا
جیسو: سلامتی خبری نیست بلاخره توهم اومدی
ا ت:*لبخند
رزی: امروز چقدر خشگل شدی
ا ت: ممنون توهم همینطور
جنی: راست میگه ها به طوره عجیبی خوشگل شدی
ا ت: وایی خجالت زدم نکنین
لیسا: ا ت اون دختره دیگه کیه
جنی: عهم
ا ت: اون مترجمه جدیده
ا ت: خبرای جدید به گوشه داداشم رسید گفت که باید پیشه شما باشم واسه ی همین یانگ مترجمشون شد
لیسا: اهان پس اسمش یانگه
ا ت: اوهوم
ا ت: البته خیلی دوست داشت بیاد گرمی
مراسم شروع شده بود
۱۲۸.۱k
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.