لجباز جذابP68
لجباز_جذابP68
آیو"
رو به روی دریا نشسته بودم و تماشا میکردم..
توی فکر بودم.. که بغضم گرفت و گریه میکردمم.. هلن منو دید و اومد..
هلن: خوبی؟(هلن فازش چیه؟ )
×راستشو بخوای نه..
هلن: مشخصه.. کوک دنبالت میگشت وتهیونگ هم فهمید و اومد دنبالت..(شاید خبر رسون دقت کردین؟ )
×برام مهم نیست..
هلن: خب چرا خوب نیستی؟
×وقتی عاشق بشی میفهمی..
هلن: هستم..
×کیه؟
هلن: میشناسیش
×کیه؟ هاااا
هلن: ولش اگه نفهمیدی واقعا....
×ببین هلن اگه اونی که فکرشو میکنم باشه زنده نیستی.. اوکی؟
هلن: من؟ خخخ
×ببین قاطی دارم هااا.. اینجوری نگام نکن..
هلن: عه تهیونگ اومد..
÷آیو.. اینجایی
هلن: دردش خیلی بده.. به دادش برس.. منم میرم
÷چیشده آیو؟
توی چشماش نگاه میکردم چون حرفی نداشتم بگم..
÷آیو.. با تو ام.. خوبی؟
×اره
÷برای امروز ناراحتی؟
×تهیونگ.. من دوست دارم..
÷خب این که خیلی خوبه.. خخخ
×بیا با هم فرار کنیم.. میای؟
÷براچی؟
×چون که..
÷کوک؟ اره؟
×من با کوک هیچ نصبتی ندارم..
÷اون برادرته..
×نیستش... قبول ندارمم
÷آیو اون هیچ گناهی نکرده... مشکل از قبلا بوده.. الان همچی درست شده و همه با هم خوبن فقط تویی که باید باهاشون خوب باشی
×تهیونگ ادامه نده..
÷باشه.. پاشو بریم نگرانته
×کی؟
÷کوک
×نمیخوام..
÷زنگ میزنم..
×یاااااا.. اعصاب ندارم هااا
÷من از تو بدترم..
×خخخ.. بی مزه
÷بامزه.. پاشو
×اوکی.. فقط بخاطر تو
با تهیونگ رفتیم سمت کافه که کوک و ات نشسته بودن..
+آیو چته باز؟
اشکمو پاک کردم و نشستم...
+با تو امم
×حرف نزن ات حوصله ندارم
+یعنی چی؟ من حالا شدم غریبه؟ افرین... ادامه بدین (این یکی رو راست میگه)
_چیزی نیست یکم لوس شده
+عا پس تو هم میدونی..
÷ات میشه حرف نزنی؟
+چشمت به عشقت افتاده خواهر حالیت نمیشه نه؟(نه معلومه که نه کوکم بود همین بود)
با حرف ات یاد هودم افتادم و محکم زدم روی میز... که همه ی میزای دیگه برگشتن و نگامون کردن..
کوک بهم یک چشم غره رفت..
_نمیتونی دودقیقه تحمل کنی؟
×تهیونگ.. واسه چی منو اوردی؟ هوم؟
÷کوک بس کن دیگه..(الان دعوا میشه بخدا )
+یاااا با بیبیم درست صحبت کن..
_ات
+خب بد حرف میزنه
÷ات ما تو خونه حرف زدیم.. همچی یهو از سرت پرید؟
+پاشو بریم بحث کردن با این دو نفر اصلا فایده ای نداره..
÷بشین..
+نمیخوام..
÷ات اعصابمو خورد نکن.
_تهیونگ..
÷چیه؟
_بیا یه معامله خیلی خوب...
÷کوک حوصله مسخره بازیاتو ندارم..
_جدی ام..
÷سر چی؟
_آیو و ات..
÷چی؟
_آیو رو میدم ات رو میگیرم.. قبول؟
آیو"
رو به روی دریا نشسته بودم و تماشا میکردم..
توی فکر بودم.. که بغضم گرفت و گریه میکردمم.. هلن منو دید و اومد..
هلن: خوبی؟(هلن فازش چیه؟ )
×راستشو بخوای نه..
هلن: مشخصه.. کوک دنبالت میگشت وتهیونگ هم فهمید و اومد دنبالت..(شاید خبر رسون دقت کردین؟ )
×برام مهم نیست..
هلن: خب چرا خوب نیستی؟
×وقتی عاشق بشی میفهمی..
هلن: هستم..
×کیه؟
هلن: میشناسیش
×کیه؟ هاااا
هلن: ولش اگه نفهمیدی واقعا....
×ببین هلن اگه اونی که فکرشو میکنم باشه زنده نیستی.. اوکی؟
هلن: من؟ خخخ
×ببین قاطی دارم هااا.. اینجوری نگام نکن..
هلن: عه تهیونگ اومد..
÷آیو.. اینجایی
هلن: دردش خیلی بده.. به دادش برس.. منم میرم
÷چیشده آیو؟
توی چشماش نگاه میکردم چون حرفی نداشتم بگم..
÷آیو.. با تو ام.. خوبی؟
×اره
÷برای امروز ناراحتی؟
×تهیونگ.. من دوست دارم..
÷خب این که خیلی خوبه.. خخخ
×بیا با هم فرار کنیم.. میای؟
÷براچی؟
×چون که..
÷کوک؟ اره؟
×من با کوک هیچ نصبتی ندارم..
÷اون برادرته..
×نیستش... قبول ندارمم
÷آیو اون هیچ گناهی نکرده... مشکل از قبلا بوده.. الان همچی درست شده و همه با هم خوبن فقط تویی که باید باهاشون خوب باشی
×تهیونگ ادامه نده..
÷باشه.. پاشو بریم نگرانته
×کی؟
÷کوک
×نمیخوام..
÷زنگ میزنم..
×یاااااا.. اعصاب ندارم هااا
÷من از تو بدترم..
×خخخ.. بی مزه
÷بامزه.. پاشو
×اوکی.. فقط بخاطر تو
با تهیونگ رفتیم سمت کافه که کوک و ات نشسته بودن..
+آیو چته باز؟
اشکمو پاک کردم و نشستم...
+با تو امم
×حرف نزن ات حوصله ندارم
+یعنی چی؟ من حالا شدم غریبه؟ افرین... ادامه بدین (این یکی رو راست میگه)
_چیزی نیست یکم لوس شده
+عا پس تو هم میدونی..
÷ات میشه حرف نزنی؟
+چشمت به عشقت افتاده خواهر حالیت نمیشه نه؟(نه معلومه که نه کوکم بود همین بود)
با حرف ات یاد هودم افتادم و محکم زدم روی میز... که همه ی میزای دیگه برگشتن و نگامون کردن..
کوک بهم یک چشم غره رفت..
_نمیتونی دودقیقه تحمل کنی؟
×تهیونگ.. واسه چی منو اوردی؟ هوم؟
÷کوک بس کن دیگه..(الان دعوا میشه بخدا )
+یاااا با بیبیم درست صحبت کن..
_ات
+خب بد حرف میزنه
÷ات ما تو خونه حرف زدیم.. همچی یهو از سرت پرید؟
+پاشو بریم بحث کردن با این دو نفر اصلا فایده ای نداره..
÷بشین..
+نمیخوام..
÷ات اعصابمو خورد نکن.
_تهیونگ..
÷چیه؟
_بیا یه معامله خیلی خوب...
÷کوک حوصله مسخره بازیاتو ندارم..
_جدی ام..
÷سر چی؟
_آیو و ات..
÷چی؟
_آیو رو میدم ات رو میگیرم.. قبول؟
۲۰.۷k
۲۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.