لجباز جذابP67
لجباز_جذابP67
با حرفم کوک چشماش گرد شد دستشو مشت کرد...
_تهیونگ؟
×....
_تهیونگ تو رو بوس کرد؟
سرمو تکون دادمم.. اخم هاش رفت توی هم..
×کوک.. ببین..
_منتظرم؟ بقیه؟
دستمو گرفت رفتیم توی اتاق...
×کوک ببین اون منو دوست داره...
_که دوست داره...
×کوکک تو رو خدا کاری نکن... منم
_تو چی؟
×منم دوسش دارم
_تو اونو دوست داری..
×اوم.. میشه..؟
_چی؟
×کمکم کنی...
_کمک..
×میخوام.. باهاش. ازدواج کنم.. الان تو..
_چی گفتی؟
×من دوسش دارم...
_تنها؟ مامان چی؟ بابا... جیمین..
×من خانواده ندارممم...
_باز زر زر کردی؟
×من چه غلطی کردم...
_تو نمیخای بفهمی؟
×من نه مامان دارم نه بابا... برادرم ندارم
_میدونی چیه؟ بهت امید داشتم که ادم میشی...
×هوم حق باتوعه؟ حرفات تموم شد؟
_تو نمیخای ادم شی؟
×ادم بودم..
_اگه ادم بودی با احساسات ما بازی نمیکردی.. اونم الان که پشیمونم نیستی...
×میدونی چیه.؟ من از هیچکس خوشم نمیاد.. هیچکس.. جیمینم به زور دوست دارم.. اونم بخاطر قبلا که حواسش بهم بود..
_افرین... منم ازت خوشم نمیاد.. من خواهر اصلا به نام آیو نداشتم و نخواهم داشت...
×مگه من گفتم خواهرتم؟ هوم؟
_حتی اگه جعون بشی قبولت ندترممم.. گمشو بیرون..
×میرم... خداحافظ.. درضمن.. کسی اصلا دلش نخواست فامیل کوفتیتو داشته باشه.. اقای جعون.. هع
حرفمو زدم و اومدم بیروون.. رفتم سمت دریا و بغضم گرفت.. از این همه بد بختی.. از گذشته دروغی که باهاش زندگی کردم.. طوری که الان باورم نمیشه خواهر کوکم..
اصلا چرا من؟ زورتون به من رسیده که عوضم میکنین؟ که از بچه گی توی خانواده دیگه بزرگ شم؟
با حرفم کوک چشماش گرد شد دستشو مشت کرد...
_تهیونگ؟
×....
_تهیونگ تو رو بوس کرد؟
سرمو تکون دادمم.. اخم هاش رفت توی هم..
×کوک.. ببین..
_منتظرم؟ بقیه؟
دستمو گرفت رفتیم توی اتاق...
×کوک ببین اون منو دوست داره...
_که دوست داره...
×کوکک تو رو خدا کاری نکن... منم
_تو چی؟
×منم دوسش دارم
_تو اونو دوست داری..
×اوم.. میشه..؟
_چی؟
×کمکم کنی...
_کمک..
×میخوام.. باهاش. ازدواج کنم.. الان تو..
_چی گفتی؟
×من دوسش دارم...
_تنها؟ مامان چی؟ بابا... جیمین..
×من خانواده ندارممم...
_باز زر زر کردی؟
×من چه غلطی کردم...
_تو نمیخای بفهمی؟
×من نه مامان دارم نه بابا... برادرم ندارم
_میدونی چیه؟ بهت امید داشتم که ادم میشی...
×هوم حق باتوعه؟ حرفات تموم شد؟
_تو نمیخای ادم شی؟
×ادم بودم..
_اگه ادم بودی با احساسات ما بازی نمیکردی.. اونم الان که پشیمونم نیستی...
×میدونی چیه.؟ من از هیچکس خوشم نمیاد.. هیچکس.. جیمینم به زور دوست دارم.. اونم بخاطر قبلا که حواسش بهم بود..
_افرین... منم ازت خوشم نمیاد.. من خواهر اصلا به نام آیو نداشتم و نخواهم داشت...
×مگه من گفتم خواهرتم؟ هوم؟
_حتی اگه جعون بشی قبولت ندترممم.. گمشو بیرون..
×میرم... خداحافظ.. درضمن.. کسی اصلا دلش نخواست فامیل کوفتیتو داشته باشه.. اقای جعون.. هع
حرفمو زدم و اومدم بیروون.. رفتم سمت دریا و بغضم گرفت.. از این همه بد بختی.. از گذشته دروغی که باهاش زندگی کردم.. طوری که الان باورم نمیشه خواهر کوکم..
اصلا چرا من؟ زورتون به من رسیده که عوضم میکنین؟ که از بچه گی توی خانواده دیگه بزرگ شم؟
۱۲.۰k
۲۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.