fake kook
fake kook
part*۳۰
دو ساعت بعد
از دید ا.ت
ا.ت: مامان اذیت نشدی
م: نه عزیزم اگه تو خسته ای برو خونه
ا.ت: اره من برم خونه
م: برو عزیزم مراقب خودت باش
ا.ت: شما هم همینطور
رفتم خونه
ا.ت: کوکی کجایی
فکر کنم کسی خونه نباشه حتما دختره رفته کوک هم خوابه خیلی خسته بودم رفتم طبقه بالا درو نیمه باز بود دیدم کوک خوابه منم خواستم برم بخوابم همین که درو کامل باز کردم متوجه شدم که وایی چی مونا
از دید کوک
پیش ا.ت خواب بودم که صدای درو شنیدم بلند شدم دیدم ا.ت جلوی دره اگه اون ا.تس پس اینکیه که پیش من خوابیده
کوک: ا.ت
مونا: جونگکوک بخواب هنوز ا.ت نیومده عزیزم
ا.ت: چی میخوای بگی
نمیدونستم نگاه کدوم سمت کنم یعنی چی برعکس شده ا.ت جلوی در مونا پیش من امکان نداره
کوک: ا.ت هل نکن برات توضیح میدم
ا.ت: نمیخوام چیزی بشنوم
کوک: میدونستم الان اینو میگی هی بلند شو
مونا: چیه
کوک: تو اینجا چیکار میکنی
مونا: عزیزم چطور یادت رفت خودت دو ساعت پیش دست منو گرفتی اوردی اینجا تو گوشم زمزمه میکردی دوست دارم عاشقتم
کوک: چی من
از دید ا.ت
گیج شده بودم حالم یه جوری بود نمیتونستم حرف بزنم که گریم گرفت و گریه کردم و سریع رفتم
کوک: ا.ت صبر کن یه لحظه من فکر کردم اون تویی یعنی من خواب بودم بعد فهمیدم یکی اومد پیشم فکر کردم تویی
ا.ت: ههههه منم باور کردم
کوک: ا.ت خیلی گیج شدم نمیدونم چی بگم کامل قاطی کردم
ا.ت: وقتی منو دیدی قاطی کردی ها
کوک: ا.ت عزیزم
ا.ت: به من نگو عزیزم اسم منو درست بیار
کوک: ا.ت چیکار کنم
ا.ت: تو رفتی پیش یه دختر خوابیدی الان میگی چیکار کنم
#کوک
#فیک
#سناریو
part*۳۰
دو ساعت بعد
از دید ا.ت
ا.ت: مامان اذیت نشدی
م: نه عزیزم اگه تو خسته ای برو خونه
ا.ت: اره من برم خونه
م: برو عزیزم مراقب خودت باش
ا.ت: شما هم همینطور
رفتم خونه
ا.ت: کوکی کجایی
فکر کنم کسی خونه نباشه حتما دختره رفته کوک هم خوابه خیلی خسته بودم رفتم طبقه بالا درو نیمه باز بود دیدم کوک خوابه منم خواستم برم بخوابم همین که درو کامل باز کردم متوجه شدم که وایی چی مونا
از دید کوک
پیش ا.ت خواب بودم که صدای درو شنیدم بلند شدم دیدم ا.ت جلوی دره اگه اون ا.تس پس اینکیه که پیش من خوابیده
کوک: ا.ت
مونا: جونگکوک بخواب هنوز ا.ت نیومده عزیزم
ا.ت: چی میخوای بگی
نمیدونستم نگاه کدوم سمت کنم یعنی چی برعکس شده ا.ت جلوی در مونا پیش من امکان نداره
کوک: ا.ت هل نکن برات توضیح میدم
ا.ت: نمیخوام چیزی بشنوم
کوک: میدونستم الان اینو میگی هی بلند شو
مونا: چیه
کوک: تو اینجا چیکار میکنی
مونا: عزیزم چطور یادت رفت خودت دو ساعت پیش دست منو گرفتی اوردی اینجا تو گوشم زمزمه میکردی دوست دارم عاشقتم
کوک: چی من
از دید ا.ت
گیج شده بودم حالم یه جوری بود نمیتونستم حرف بزنم که گریم گرفت و گریه کردم و سریع رفتم
کوک: ا.ت صبر کن یه لحظه من فکر کردم اون تویی یعنی من خواب بودم بعد فهمیدم یکی اومد پیشم فکر کردم تویی
ا.ت: ههههه منم باور کردم
کوک: ا.ت خیلی گیج شدم نمیدونم چی بگم کامل قاطی کردم
ا.ت: وقتی منو دیدی قاطی کردی ها
کوک: ا.ت عزیزم
ا.ت: به من نگو عزیزم اسم منو درست بیار
کوک: ا.ت چیکار کنم
ا.ت: تو رفتی پیش یه دختر خوابیدی الان میگی چیکار کنم
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۲.۹k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.