ازدواج سوری پارت 43
ازدواج سوری پارت 43
مین هیوک ـ باشه اما باید مامانو بپیجونی
ـ اونش با من
یه پنج دقیقه بعد رسیدیم خونه حالت تهوع داشتم رفتم دست شویی سیری ب.الا اوردم
ـ چرا اینجوری شدم من
کارامو کردم رفتم پیش بقیه مردا نبودن فقط خدمون دخترا بودیم و مین هیوک
ـ بچه ها حالت تهوع گرفتم
همه نگاهشون افتاد به هم
زن کوک ـ شماهم مث من فک میکنین یا فقط ذهن من اینجوریه
زن جین ـ ات راستشو بگو کی باهم وقت گذروندیم
زن هوپی ـ فوضولیم گل کرد دِ بگو خب
ـ خب.....
زن نامجون ـ خب....؟
ـ خب بعد مهمونی یه بیست دقیقه ای
زن کوک ـ فک کنم یه تست داریم صب کن برم بگردم
زن یونگی ـ وااااای سومی هم اومد
ـ چی سومی اومد؟
زن هوپی ـ هنوز داخل شوکه ولش کنین
ـ یعنی من الان حاملم؟
زن کوک ـ بیا این تست و بگیر برو دستشویی و برگرد
ـ من میترسم
مین هیوک ـ واسه چی میترسی؟
ـ از اینکه حامله باشم
تستو گرفتمو رفتم دست شویی
کارای لازمو انجام دادم و اومدم بیرون میترسیدم به تسته نگاه کنم برای همین دادمش دست بچه ها و خودمم رفتم تو حیاط
ـ واااای اگه حامله باشم چیکار کنم؟نه امکان نداره به این زودیا حامله نمی شم فقط دوسه شب ازش گذشته امکان داره
داشتم با خودم سر کله میزدم که زن نامجون اومد پیشم
ـ چیشد؟
مین هیوک ـ باشه اما باید مامانو بپیجونی
ـ اونش با من
یه پنج دقیقه بعد رسیدیم خونه حالت تهوع داشتم رفتم دست شویی سیری ب.الا اوردم
ـ چرا اینجوری شدم من
کارامو کردم رفتم پیش بقیه مردا نبودن فقط خدمون دخترا بودیم و مین هیوک
ـ بچه ها حالت تهوع گرفتم
همه نگاهشون افتاد به هم
زن کوک ـ شماهم مث من فک میکنین یا فقط ذهن من اینجوریه
زن جین ـ ات راستشو بگو کی باهم وقت گذروندیم
زن هوپی ـ فوضولیم گل کرد دِ بگو خب
ـ خب.....
زن نامجون ـ خب....؟
ـ خب بعد مهمونی یه بیست دقیقه ای
زن کوک ـ فک کنم یه تست داریم صب کن برم بگردم
زن یونگی ـ وااااای سومی هم اومد
ـ چی سومی اومد؟
زن هوپی ـ هنوز داخل شوکه ولش کنین
ـ یعنی من الان حاملم؟
زن کوک ـ بیا این تست و بگیر برو دستشویی و برگرد
ـ من میترسم
مین هیوک ـ واسه چی میترسی؟
ـ از اینکه حامله باشم
تستو گرفتمو رفتم دست شویی
کارای لازمو انجام دادم و اومدم بیرون میترسیدم به تسته نگاه کنم برای همین دادمش دست بچه ها و خودمم رفتم تو حیاط
ـ واااای اگه حامله باشم چیکار کنم؟نه امکان نداره به این زودیا حامله نمی شم فقط دوسه شب ازش گذشته امکان داره
داشتم با خودم سر کله میزدم که زن نامجون اومد پیشم
ـ چیشد؟
۶.۷k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.