اکسهمافیا
#اکسه_مافیا
پارت ۶
ویو میون
ا.ت اومد طبق معمول یه استایل دارک زده بود
های
×چطوری
قربونت تو چطوری
×خوبم از هم خونه نت چخبر
هیچی با اینکه نمیخوام بد باهاش رفتار میکنم از یه طرف داره تمام تلاشش رو میکنه امروز میخواست صبحونه درست کنه که گفتم ن دیشب هم گفت با هم بیام بازم گفتم ن
×ا.ت من میبینم دوسش داری از یه طرف اونم با یهو رفتنش نابودت کرد من دیدیم من بودم
اره ولی باید بهم بگه چرا باهام بهم زد
×میدونم درست میگی اینا ولش بابا دختر همه نگاه ها برگشته بهت
وا چرا
×اول اینکه با این ماشین اومدی (ماشینش لامبرگینی ه ) دوم با این استایل دارکی که داری
اووو
×بریم تو یکم دیگه کلاس شروع میشه
بریم
ویو ا.ت
رفتیم سر کلاس که کوک اومد قبلش سنگینی های از نگاه رو حس میکردم ولی بعد اومدنش این سنگینی ها وحشتناک زیاد شد سیع کردم حواسم رو پرت کنم وای چرا استاد نمیاد تو همین فکرا بودم که یهو یه پسر اومد پیشم نشست
&جای کسیه
ن
&میتونم بشینم
آخه
&قصد مزاحمت ندارم فقط اینجا دید بهتری داره
که چشمم خورد به کوک معلوم بود داره اتیش میگیره برای اینکه بیشتر حسودی کنه گفتم
باشه بشین
&ممنون
×دختر دیونه شدی
چرا
×نگاه کن چطوری نگاه میکنه
اتفاقا از قصد گفتم
×چرا
که حسودی کنه چون اگه حسودی که زودتر میگه
×داری با این کار شکنجش میکنی
میدونم
×دیونه ای دیگه
(رو به پسره)ببخشید
&بله
ببین من اکسم اونور نشسته میخوام کاری کمک حسادت کنه میتونی کمکم کنی
×ا.ت دیونه ای
&باشه
در ازای کمکت چی ازم میخوای
&هیچی این کارا کیف میده
ولی من از اینجوری راحت نیستم یه ناهار مهمون من
&حله
×عالی شد دختر کار میدی دست خودت ها
نترس قراره یکی رو بسوزونم(خنده شیطانی بعد یهو مثل بچه گفت)به نظرت چیکار میکنه
×مودی یعنی تو جدی میگم
ویو کوک
رفتم داخل کلاس که دیدم....
شرط= ۸ لایک❤️، ۸کامنت 🗨
پارت ۶
ویو میون
ا.ت اومد طبق معمول یه استایل دارک زده بود
های
×چطوری
قربونت تو چطوری
×خوبم از هم خونه نت چخبر
هیچی با اینکه نمیخوام بد باهاش رفتار میکنم از یه طرف داره تمام تلاشش رو میکنه امروز میخواست صبحونه درست کنه که گفتم ن دیشب هم گفت با هم بیام بازم گفتم ن
×ا.ت من میبینم دوسش داری از یه طرف اونم با یهو رفتنش نابودت کرد من دیدیم من بودم
اره ولی باید بهم بگه چرا باهام بهم زد
×میدونم درست میگی اینا ولش بابا دختر همه نگاه ها برگشته بهت
وا چرا
×اول اینکه با این ماشین اومدی (ماشینش لامبرگینی ه ) دوم با این استایل دارکی که داری
اووو
×بریم تو یکم دیگه کلاس شروع میشه
بریم
ویو ا.ت
رفتیم سر کلاس که کوک اومد قبلش سنگینی های از نگاه رو حس میکردم ولی بعد اومدنش این سنگینی ها وحشتناک زیاد شد سیع کردم حواسم رو پرت کنم وای چرا استاد نمیاد تو همین فکرا بودم که یهو یه پسر اومد پیشم نشست
&جای کسیه
ن
&میتونم بشینم
آخه
&قصد مزاحمت ندارم فقط اینجا دید بهتری داره
که چشمم خورد به کوک معلوم بود داره اتیش میگیره برای اینکه بیشتر حسودی کنه گفتم
باشه بشین
&ممنون
×دختر دیونه شدی
چرا
×نگاه کن چطوری نگاه میکنه
اتفاقا از قصد گفتم
×چرا
که حسودی کنه چون اگه حسودی که زودتر میگه
×داری با این کار شکنجش میکنی
میدونم
×دیونه ای دیگه
(رو به پسره)ببخشید
&بله
ببین من اکسم اونور نشسته میخوام کاری کمک حسادت کنه میتونی کمکم کنی
×ا.ت دیونه ای
&باشه
در ازای کمکت چی ازم میخوای
&هیچی این کارا کیف میده
ولی من از اینجوری راحت نیستم یه ناهار مهمون من
&حله
×عالی شد دختر کار میدی دست خودت ها
نترس قراره یکی رو بسوزونم(خنده شیطانی بعد یهو مثل بچه گفت)به نظرت چیکار میکنه
×مودی یعنی تو جدی میگم
ویو کوک
رفتم داخل کلاس که دیدم....
شرط= ۸ لایک❤️، ۸کامنت 🗨
- ۴.۲k
- ۰۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط