دوست پسر مافیا
part ³
ویو ته:
رفتم خونه
اما وقتی رفتم ات یه جوری شده بود
نمیدونم چش بود
رفتاراش عجیب و غریب بود
نکنه......
نکنه که ات.........
تهیونگ: سلام بیبی
ات: س..سلام (نگران)
تهیونگ: چیزی شده بیب؟.......آها......حتما به خاطر این نگرانی که من چیکار کردم آره؟
ات: آ...آره
تهیونگ: اون بابای نفهمت نمیفهمید چی میگه......منم یه مشت زدم تو صورتش.....
ات: چ...چی؟؟....ت..تو که.....اونو ن...نکشتی؟
تهیونگ: چی؟ چرا باید بکشمش؟ هه حرفایی میزنی ها......من فقط اونو زدم......آها.....راستش.....تو اگه برگردی......بابات مجبورت میکنه که با باکهیون ازدواج کنی.....حتما همینکارو میکنه......اما من نمیخوام تو رو از دست بدم......من دوست دارم بیب......از این به بعد......تو با من زندگی میکنی......زندگی خودمون رو میسازیم......کاری هم با مامان و بابات نداریم.......مطمئنم تو هم موافقی.....
ات: نه (نگران)
تهیونگ: چی؟ (تعجب)
ات: م.....من ........نمیخوام با تو باشم *اینو گفتم و فرار کردم*
*اون چی داشت میگفت؟ نه!......امکان نداره.......یعنی فهمیده که من.......؟
ویو ات:
*اینجا ادامه پارت قبلی هست همونجا که کوک زنگ میزنه خونه ته*
حرفهای کوک:
جونگکوک: سلام تهیونگ........امروز قرار داد رو با آقای چوی بستم و قرار شد فردا ساعت ۵ بریم شرکت آقای چوی بقیه مافیا ها هم میان تو هم که قویترین مافیا هستی حتما باید حضور داشته باشی.....آقای چوی تاکید کردن که تو حتما باید باشی اگر نباشی بقیه گروههای مافیا فکر میکنن از ترست نیومدی که اصلا اینطور نیست.....پس یادت نره که بیای........راستی به دوست دخترت ات گفتی که مافیایی؟ بهتره عجله کنی چون ممکنه دیر بشه و دیگه کاری نتونی بکنی......فعلا بای👋💜
این........
این امکان نداره........
یعنی تهیونگ......
تهیونگ من......
یه مافیاس؟
ولی.....اگه اون مافیا بود تا حالا ماجرا رو بهم گفته بود........یا شایدم.......میخواد منو از مامان و بابام بخره.......ت همین فکرا بودم که تهیونگ اومد خونه.......میگفت که باید باهاش باشم و دیگه برنگردم پیش مامان و بابام.......ولی من خیلی ازش میترسم.......نمیخوام که......نمیخوام.......با یه مافیا ازدواج کنم!.........
#جیمین #جین #نامجون #جونگکوک #شوگا #تهیونگ #جیهوپ #سوکجین #وی #یونگی #هوسوک #کوک #کوکی #نامی #بانی #موچی #مونی #هوپی #هوبی #ته_ته #کیوت #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جونگکوک #بی_تی_اس #سناریو #فیک #سناریودرخواستی #سناریو_بی_تی_اس #فیک_بی_تی_اس #فیکشن #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_جیمین #وانشات #ورلد_واید_هندسام #بنگتن_بویز #کیپاپ #کیپاپر #آرمی #آرام #بلک_پینک #اکسو #استری_کیدز #بلینک # اکسوال #بوی_بند #بازیگران_کره_ای #ویسگون #BTS #JIMIN #JIN #RM #V #JUNGKOOK #KOOK #Soga #Teahuyng #J_HOPE #BTS_ARMY #bts #BTS💜 #jiminbts #BTSpainting
ویو ته:
رفتم خونه
اما وقتی رفتم ات یه جوری شده بود
نمیدونم چش بود
رفتاراش عجیب و غریب بود
نکنه......
نکنه که ات.........
تهیونگ: سلام بیبی
ات: س..سلام (نگران)
تهیونگ: چیزی شده بیب؟.......آها......حتما به خاطر این نگرانی که من چیکار کردم آره؟
ات: آ...آره
تهیونگ: اون بابای نفهمت نمیفهمید چی میگه......منم یه مشت زدم تو صورتش.....
ات: چ...چی؟؟....ت..تو که.....اونو ن...نکشتی؟
تهیونگ: چی؟ چرا باید بکشمش؟ هه حرفایی میزنی ها......من فقط اونو زدم......آها.....راستش.....تو اگه برگردی......بابات مجبورت میکنه که با باکهیون ازدواج کنی.....حتما همینکارو میکنه......اما من نمیخوام تو رو از دست بدم......من دوست دارم بیب......از این به بعد......تو با من زندگی میکنی......زندگی خودمون رو میسازیم......کاری هم با مامان و بابات نداریم.......مطمئنم تو هم موافقی.....
ات: نه (نگران)
تهیونگ: چی؟ (تعجب)
ات: م.....من ........نمیخوام با تو باشم *اینو گفتم و فرار کردم*
*اون چی داشت میگفت؟ نه!......امکان نداره.......یعنی فهمیده که من.......؟
ویو ات:
*اینجا ادامه پارت قبلی هست همونجا که کوک زنگ میزنه خونه ته*
حرفهای کوک:
جونگکوک: سلام تهیونگ........امروز قرار داد رو با آقای چوی بستم و قرار شد فردا ساعت ۵ بریم شرکت آقای چوی بقیه مافیا ها هم میان تو هم که قویترین مافیا هستی حتما باید حضور داشته باشی.....آقای چوی تاکید کردن که تو حتما باید باشی اگر نباشی بقیه گروههای مافیا فکر میکنن از ترست نیومدی که اصلا اینطور نیست.....پس یادت نره که بیای........راستی به دوست دخترت ات گفتی که مافیایی؟ بهتره عجله کنی چون ممکنه دیر بشه و دیگه کاری نتونی بکنی......فعلا بای👋💜
این........
این امکان نداره........
یعنی تهیونگ......
تهیونگ من......
یه مافیاس؟
ولی.....اگه اون مافیا بود تا حالا ماجرا رو بهم گفته بود........یا شایدم.......میخواد منو از مامان و بابام بخره.......ت همین فکرا بودم که تهیونگ اومد خونه.......میگفت که باید باهاش باشم و دیگه برنگردم پیش مامان و بابام.......ولی من خیلی ازش میترسم.......نمیخوام که......نمیخوام.......با یه مافیا ازدواج کنم!.........
#جیمین #جین #نامجون #جونگکوک #شوگا #تهیونگ #جیهوپ #سوکجین #وی #یونگی #هوسوک #کوک #کوکی #نامی #بانی #موچی #مونی #هوپی #هوبی #ته_ته #کیوت #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جونگکوک #بی_تی_اس #سناریو #فیک #سناریودرخواستی #سناریو_بی_تی_اس #فیک_بی_تی_اس #فیکشن #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_جیمین #وانشات #ورلد_واید_هندسام #بنگتن_بویز #کیپاپ #کیپاپر #آرمی #آرام #بلک_پینک #اکسو #استری_کیدز #بلینک # اکسوال #بوی_بند #بازیگران_کره_ای #ویسگون #BTS #JIMIN #JIN #RM #V #JUNGKOOK #KOOK #Soga #Teahuyng #J_HOPE #BTS_ARMY #bts #BTS💜 #jiminbts #BTSpainting
۱۸.۲k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.