fake kook
fake kook
part*³¹
ا.ت: بخدا شما دوتا منو دیوونه کردید
کوک: میخوای بری سرقرار؟
ا.ت: نمیدونم اره فک کنم باید برم
کوک: اگه اون پسره دیدی ازش خوشت اومد چی
ا.ت: نمیاد نترس
کوک: ا.ت هروز میترسم یکی بهتراز منو پیدا کنی
ا.ت: اخه کی بهتراز تو
کوک: دخترم باید پیش خودم بزرگ بشه
ا.ت: 😂
کوک: من برم دیگه پایین پدرت نیاد
ا.ت: باشه
جونگکوکم رفت نشستم یه فیلم دانلود کردم و نگاه کردم
شب
پ: ا.ت
ا.ت: بله
پ: اماده ای
ا.ت: اون لباس بپوشم که بهم دادی؟
پ: اره
لباس پوشیدم
یکی در زد
ا.ت: کیه
کوک: منم
ا.ت: اها بیا داخل
کوک: اماده ای
ا.ت: نه
کوک: تو که هنوز نپوشیدی
ا.ت: بیا کمکم کن
کوک: چیکار میتونم کنم؟
ا.ت: بیا لباسمو تنم کن
کوک: لختت کنم؟ 😳
ا.ت: چرا تعجب میکنی دارم بچه خودتو جابه جا میکنما
کوک: باشه ا.ت چیزی شده درد داری
ا.ت: اره سرگیجه دارم و حالت تحوع
کوک: میخوای به تهیونگ بگم به پدرت بگه نری
ا.ت: نه دیگه بزار برم یه جوری ردش کنم
کوک: باشه
کوک لباسمو تنم کرد
کوک: خوب الان
ا.ت: چطوری ردش کنم
کوک: نمیدونم مثلا بعد بهش بگو خیلی باهم فرق میکنیم
ا.ت: باشه ببینم چیکار میکنم
کوک: هوا سرده یه لباس روی این بپوش سرما نخوری
ا.ت: باشه ایی
کوک: عزیزم بخدا نگرانتم خودتو اذیت نکن بیا به پدرت بگو نمیتونم
ا.ت: نه من میتونم
کوک: دستمو بگیر بیا تا ببرمت پایین
ا.ت: جونگکوک
کوک: جانم
ا.ت: میشه فردا ببریم دکتر
کوک: چرا؟
ا.ت: دکتر گفته بیا برای معاینه من نمیتونم به جز تو با کس دیگه ای برم
کوک: باشه عزیزم میبرمت
ا.ت: خوب من برم
کوک: باشه
ا.ت: بابا من امادم حالا کجا برم
پ: راننده بهت میگه
ا.ت: باشه
#کوک
#فیک
#سناریو
part*³¹
ا.ت: بخدا شما دوتا منو دیوونه کردید
کوک: میخوای بری سرقرار؟
ا.ت: نمیدونم اره فک کنم باید برم
کوک: اگه اون پسره دیدی ازش خوشت اومد چی
ا.ت: نمیاد نترس
کوک: ا.ت هروز میترسم یکی بهتراز منو پیدا کنی
ا.ت: اخه کی بهتراز تو
کوک: دخترم باید پیش خودم بزرگ بشه
ا.ت: 😂
کوک: من برم دیگه پایین پدرت نیاد
ا.ت: باشه
جونگکوکم رفت نشستم یه فیلم دانلود کردم و نگاه کردم
شب
پ: ا.ت
ا.ت: بله
پ: اماده ای
ا.ت: اون لباس بپوشم که بهم دادی؟
پ: اره
لباس پوشیدم
یکی در زد
ا.ت: کیه
کوک: منم
ا.ت: اها بیا داخل
کوک: اماده ای
ا.ت: نه
کوک: تو که هنوز نپوشیدی
ا.ت: بیا کمکم کن
کوک: چیکار میتونم کنم؟
ا.ت: بیا لباسمو تنم کن
کوک: لختت کنم؟ 😳
ا.ت: چرا تعجب میکنی دارم بچه خودتو جابه جا میکنما
کوک: باشه ا.ت چیزی شده درد داری
ا.ت: اره سرگیجه دارم و حالت تحوع
کوک: میخوای به تهیونگ بگم به پدرت بگه نری
ا.ت: نه دیگه بزار برم یه جوری ردش کنم
کوک: باشه
کوک لباسمو تنم کرد
کوک: خوب الان
ا.ت: چطوری ردش کنم
کوک: نمیدونم مثلا بعد بهش بگو خیلی باهم فرق میکنیم
ا.ت: باشه ببینم چیکار میکنم
کوک: هوا سرده یه لباس روی این بپوش سرما نخوری
ا.ت: باشه ایی
کوک: عزیزم بخدا نگرانتم خودتو اذیت نکن بیا به پدرت بگو نمیتونم
ا.ت: نه من میتونم
کوک: دستمو بگیر بیا تا ببرمت پایین
ا.ت: جونگکوک
کوک: جانم
ا.ت: میشه فردا ببریم دکتر
کوک: چرا؟
ا.ت: دکتر گفته بیا برای معاینه من نمیتونم به جز تو با کس دیگه ای برم
کوک: باشه عزیزم میبرمت
ا.ت: خوب من برم
کوک: باشه
ا.ت: بابا من امادم حالا کجا برم
پ: راننده بهت میگه
ا.ت: باشه
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۶.۳k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.