..هع
..هع
رسیدیم منو هل دادن از ون پیاده کردن
-ببرینش بخش شکنجه
..نه نه تروخدا (چون زخم داره)
-مگه اون موقع که پسرم ازت خواهش کرد تو گوش دادی(داد)
..نه نه باباشه بیا معامله کنیم تو منو ول کن منم اون روی سگم بالا نمیا چطوره
-ک.خل
..اوکی(پوزخند)
-می دونستی میدونم که چی تو اون وجودشه و چی میتونه نابودش کنه(اشاره به یه سنگ)
..اه این چیه ببرش سرم درد گرفت
-این همون چیزیه که میتونه تورو بدون معطلی بکشه
..اییییی
-نه نه نه سنگو ببرین تو اول باید عذاب بکشی
ویو اون یاروعه که اسمش یادم نیس
اون چیزی که تو بدنه ا.ته میتونه باعث شه که پسرم زن ه شه اما خودش باید اینکارو کنه من نمیتونم اه ا
ت ازت بدم میاددددد
رفتم تو اتاق دیدم با همون دستبند هایی که از اون سه ساخته شده بود بسته بلندش
..تروخدا اینارو درار(درحال درد کشیدننن)
-نچ
ش.لاق رو برداشتم و رفت سمتش لباسشو جر دادم و با زخم های بخیه خورده مواجه شدم دلم نسوخت چون پسر منم از این زخما داشت هع بزار شوهرش اسمش چی بود اها جیمین فکر کنه دارم بش ت.ج.ا.و.ز
میکنم
یه عکس ازش گرفتم و براش فرستادم
ویو جیپین
پرواز تازه نشسته بود رفتم سمت کمپانی تا رسیدم یه پیام برام اومد با شوق باز کردم کع فکر کردم ا.ته اما با چیزی که دیدم خون جلو چشمامو گرفت ا.ت داشت به من خیانت میکرد
با سرعت رفتم به تهیونگ زنگ زدم
تهیونگ:الو س.
،خفه شو وقت ندارم یه جت بفرست میخوام برم آمریکا
تهیونگ:با.با..باشه
قطع کردم رفتم سمت فرودگاه
!اط این طرف آقای پارک
دو ساعت یعد
پیاده شدم رفتم به لوکیشن تا رفتم صدای ناله میومد
نه نه امکان نداره
وارد اتاق شدم نه انگار واقعا واقعیه (نه کیکه)
..جیمین
،خفه شووووو
..جیمین من..
،ا
ت گمشو دیگه نمیخوام ببنمیت
-----------------
چقدر شرطارو زود رسوندید برای همین دو پارت ده میزارم اما واقعا لایکا کمه نصبت به ۳۰۰ فالور
رسیدیم منو هل دادن از ون پیاده کردن
-ببرینش بخش شکنجه
..نه نه تروخدا (چون زخم داره)
-مگه اون موقع که پسرم ازت خواهش کرد تو گوش دادی(داد)
..نه نه باباشه بیا معامله کنیم تو منو ول کن منم اون روی سگم بالا نمیا چطوره
-ک.خل
..اوکی(پوزخند)
-می دونستی میدونم که چی تو اون وجودشه و چی میتونه نابودش کنه(اشاره به یه سنگ)
..اه این چیه ببرش سرم درد گرفت
-این همون چیزیه که میتونه تورو بدون معطلی بکشه
..اییییی
-نه نه نه سنگو ببرین تو اول باید عذاب بکشی
ویو اون یاروعه که اسمش یادم نیس
اون چیزی که تو بدنه ا.ته میتونه باعث شه که پسرم زن ه شه اما خودش باید اینکارو کنه من نمیتونم اه ا
ت ازت بدم میاددددد
رفتم تو اتاق دیدم با همون دستبند هایی که از اون سه ساخته شده بود بسته بلندش
..تروخدا اینارو درار(درحال درد کشیدننن)
-نچ
ش.لاق رو برداشتم و رفت سمتش لباسشو جر دادم و با زخم های بخیه خورده مواجه شدم دلم نسوخت چون پسر منم از این زخما داشت هع بزار شوهرش اسمش چی بود اها جیمین فکر کنه دارم بش ت.ج.ا.و.ز
میکنم
یه عکس ازش گرفتم و براش فرستادم
ویو جیپین
پرواز تازه نشسته بود رفتم سمت کمپانی تا رسیدم یه پیام برام اومد با شوق باز کردم کع فکر کردم ا.ته اما با چیزی که دیدم خون جلو چشمامو گرفت ا.ت داشت به من خیانت میکرد
با سرعت رفتم به تهیونگ زنگ زدم
تهیونگ:الو س.
،خفه شو وقت ندارم یه جت بفرست میخوام برم آمریکا
تهیونگ:با.با..باشه
قطع کردم رفتم سمت فرودگاه
!اط این طرف آقای پارک
دو ساعت یعد
پیاده شدم رفتم به لوکیشن تا رفتم صدای ناله میومد
نه نه امکان نداره
وارد اتاق شدم نه انگار واقعا واقعیه (نه کیکه)
..جیمین
،خفه شووووو
..جیمین من..
،ا
ت گمشو دیگه نمیخوام ببنمیت
-----------------
چقدر شرطارو زود رسوندید برای همین دو پارت ده میزارم اما واقعا لایکا کمه نصبت به ۳۰۰ فالور
۴.۷k
۱۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.