چی شد یهو

'چی شد یهو ؟'
ما گیر کردیم ...

دیدی وقت سفر به هم میگن زود راه بیفتیم ,
که نخوریم به شب ؟
میدونی ما خوردیم به شب ...
آدم ها نباید تو زندگیشون بخورن به شب ،
یا اگه خوردن یکی باشه کنارشون بشینه
نذاره خوابشون ببره ،
وگرنه تصادف می کنن می فهمی؟
توی تاریکی می مونن تا ابد ...

ما خوردیم به شب ...
تو روی تختت بودی ، من وسط پذیرایی ...
تو منتظر بودی قرص های خواب آور روت تاثیر بذارن ،
من سیگار میکشیدم ...
تو توی تاریکی خوابت برد ، من روی مبل وقتی همه ی برق ها خاموش بود ،
تو نزدی به من که منو بیدار کنی ، من تو رو تکون ندادم که خوابت نبره ...
توی تاریکی خوابمون برد و تصادف کردیم ،
نه که بمیریم نه ، نه که دیگه بیدار نشیم ، نمردیم ، بیدار شدیم ، تمام تنمون درد می کرد ...

حالا دوتامون سمت چپ بدنمون یه حفره است که هرروز بزرگ تر میشه ، ما خوردیم به تاریکی ، گیر کردیم توش ، انگار که یه خواب بد رو هرروز ببینی ، بپری از خواب اما این از خواب پریدنم یه خواب باشه ، و هی تکرار شه .
از جلوی آیینه بلند میشم .
یک دفعه وسط حرف های عادی یکی از دوست هام از تو می پرسه که : چی شد یهو ؟
من چه جوری به همه حالی کنم
ما خوردیم به تاریکی و خوابمون برد ، تصادف کردیم ..
دیدگاه ها (۷)

یادمه یه روز که از خواب پا شدم ,فهمیدم یه تار موی سفید توو س...

خبر مرگم را که شنیدیگریه نکن...موهایت را کوتاه کنرژ قرمز بزن...

به او بگویید دوستش دارمگمان نکند در این بحبوحه فیلتر شدن صفح...

موبایلم هم نفسهای آخرش را میکشد!از دوازده شب به بعد،خودش،خود...

طلوعی برای ادامه سفر

عشق رمانتیک من❤😎پارت ۱۸کوک: خب ملکه ام بریم اتاقمونهینا: کوک...

گفتم دلم میخواد یه دختر داشته‌باشم با تو. از توی تراس گفت چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط