ایدل مورد علاقه من pt16
pt16
(صبح)
اروم از خواب بیدار شدم صورتمو شستم یاده حرف جیمین افتادم
فلش بک*
جیمین:راستی صبح که بیدار شدی خودتو انالیز کن
پایان فلش بک*
منظورش چی بود رفتم جلویه اینه که یاده دیروز افتادم منظورش شلوارم بود وای نه هنوز یادشه چقدر شرم اوره لباسامو عوض کردمو رفتم پایین دیدم داره میزو میچینه
ا.ت: صبح بخیر*لبخند
جیمین: بیدار شدی؟ صبح توهم بخیر*لبخند
ا.ت: چه میزه خوشگلی*لبخند
جیمین: ممنون
جیمین: سره پا نمون صبحانه امادست بیا بشین
صندلیو کشیدم عقبو نشستم
خوبه حداقل میتونه یه تخم مرغ سرخ کنه
جیمین: امروز میخوای زری پیشه اداشت درسته؟
ا.ت: اوهوم
جیمین: میتونم برسونمت؟
ا.ت: اذیت میشی خودم یه ماشین میگیرم
جیمین: من کاری ندارم تازه داداشت ترو به من سپرده
ا.ت: ممنون
««««««««««
رسیدیم به شرکت داداشم
ا.ت: ممنونم
جیمین: خواهش میکنم
پیاده شدمو برای جیمین دست تکون دادم وارده شرکت داداشم شدم
رفتم سمت اتاقش در زدمو وارد شدم
مینگ یو: ا.ت؟ خوش اومدی*لبخند
ا.ت: سلام ممنون*لبخند
مینگ یو: بیا بشین الان میگم برامون قهوه بیارن
ا.ت: اوهوم
رفتم رو صندلی نشستم
مینگ یو: خب چه خبرا*لبخند
ا.ت: سلامتی
ا.ت: میخواستم باهات صحبت کنم
مینگ یو:میشنوم*لبخند
ا.ت: اوضاع خونم اصلا خوب نیست همه چیزو اب برده کلا اوضاع خوبی نداره
ا.ت: حتی اگه لوله کشی خونم درست بشه سه چهار ماهی طول میکشه تا بتونم وسایلای خونمو درست کنم نمیتونم سه ماه تو خونه جیمین بمونم
مینگ یو: درسته
ا.ت: واسه همین میخواستم بگم میتونی یه خونه دیگه برام اجاره کنی؟
مینگ یو: هعی(اه کشید) ا.ت اوضاع شرکت مثله قبلا جور نیست رو به برشکستی این کنار خودت چی نمیخوای دستت به جیبت باشه خودت پول در بیاری؟
ا.ت: منظورت چیه؟
مینگ یو: نه منظوره بدی ندارم تو ابجیه منی میتونی تو شرکتم کار کنی؟
ا.ت: تو شرکتت؟
مینگ یو: اوهوم
ا.ت: مثلا چه کاری؟
مینگ یو: ا. ت تو چند تا زبان بلدی؟
ا.ت: انگلیسی، ژاپنی یکمم چینی
مینگ یو: این خوبه میتونی به عنوان مترجم استخدامت کنم
ا.ت: مترجم؟*ذوق ریز
مینگ یو: اوهوم فقط روی زبان های دیگتم کار کن
ا.ت: باشه باشه
مینگ یو: خوبه
«««««««
مینگ یو: خب ا.ت اینم برگه ها امضا شون کن
خودکارو برداشتمو امضا کردم
ا.ت: ممنون
مینگ یو: از الان به عنوان یک مترجم استخدامی حقوقتم دسته منه*لبخند
ا.ت: اوهوم
مینگ یو: خب الان باید قهوه مونو بخوریم*لبخند
رفتیم کافه
نشستیمو سفارش دادیم
مینگ یو: خب ابجیم بگه توی این چند روز خونه ی موچی چطور بود؟
ا.ت: موچی؟*خنده
ا.ت: خوب بود
ا.ت: راستی داداش برای اینکه درمورد جنی بهم چیزی نگه چرا تحدیدش کردی؟
مینگ یو: حرف گوش نمیکرد*خنده
مینگ یو: خیلی از توبیخ شدن میترسه
ا.ت:*خنده
ا ت: ولی خب این چند روز ازم مراقبت کرد یه نشکر بهش بدهکارم
مینگ یو: اوهوم
قهوه هامون رسید
ا.ت: میگم جنی کجاست؟
داشتم قهومو میخوردم
مینگ یو: سرگرم فعالیت های خودشه
ا. ت: اهان
قهوه هامونو خوردیم
ا.ت: من کی باید شروع به کار کنم؟
مینگ یو: کاره تو فردا شروعه
ا.ت: یعنی چی؟
مینگ یو: فردا چمدونتو ببند پرواز دارژ به مدت یه روز
ا.ت: ک. کجا؟ باکی؟
مینگ یو: لاس وگاس
مینگ یو: یکی از گروه ها تو لاس وگاس کنسرت داره فردا ساعت 5 صبح میخوان حرکت کنن نگران نباش دخترن
ا.ت: نگران نیستم ولی پنج صبح زوده
مینگ یو: اون موقع هیچ طرفدار یا هیچ خبرنگاری نیست بهتره اماده باش تو فرودگاه
ا.ت: چشم رئیس*لبخند
مینگ یو: خوبه
ا. ت: من دیگه برم *لبخند
مینگ یو: به سلامت
رفتم از شرکت بیرون
سوار ماشین شدمو به سمت خونه یانگ حرکت کردم
««««
بلاخره رسیدم
پیاده شدمو در خونه رو زدم که یه پسر در خونه رو باز کرد ترسیدمو با یه لگد وسط پاهاش پخش زمینش کردم
چی؟
....
(صبح)
اروم از خواب بیدار شدم صورتمو شستم یاده حرف جیمین افتادم
فلش بک*
جیمین:راستی صبح که بیدار شدی خودتو انالیز کن
پایان فلش بک*
منظورش چی بود رفتم جلویه اینه که یاده دیروز افتادم منظورش شلوارم بود وای نه هنوز یادشه چقدر شرم اوره لباسامو عوض کردمو رفتم پایین دیدم داره میزو میچینه
ا.ت: صبح بخیر*لبخند
جیمین: بیدار شدی؟ صبح توهم بخیر*لبخند
ا.ت: چه میزه خوشگلی*لبخند
جیمین: ممنون
جیمین: سره پا نمون صبحانه امادست بیا بشین
صندلیو کشیدم عقبو نشستم
خوبه حداقل میتونه یه تخم مرغ سرخ کنه
جیمین: امروز میخوای زری پیشه اداشت درسته؟
ا.ت: اوهوم
جیمین: میتونم برسونمت؟
ا.ت: اذیت میشی خودم یه ماشین میگیرم
جیمین: من کاری ندارم تازه داداشت ترو به من سپرده
ا.ت: ممنون
««««««««««
رسیدیم به شرکت داداشم
ا.ت: ممنونم
جیمین: خواهش میکنم
پیاده شدمو برای جیمین دست تکون دادم وارده شرکت داداشم شدم
رفتم سمت اتاقش در زدمو وارد شدم
مینگ یو: ا.ت؟ خوش اومدی*لبخند
ا.ت: سلام ممنون*لبخند
مینگ یو: بیا بشین الان میگم برامون قهوه بیارن
ا.ت: اوهوم
رفتم رو صندلی نشستم
مینگ یو: خب چه خبرا*لبخند
ا.ت: سلامتی
ا.ت: میخواستم باهات صحبت کنم
مینگ یو:میشنوم*لبخند
ا.ت: اوضاع خونم اصلا خوب نیست همه چیزو اب برده کلا اوضاع خوبی نداره
ا.ت: حتی اگه لوله کشی خونم درست بشه سه چهار ماهی طول میکشه تا بتونم وسایلای خونمو درست کنم نمیتونم سه ماه تو خونه جیمین بمونم
مینگ یو: درسته
ا.ت: واسه همین میخواستم بگم میتونی یه خونه دیگه برام اجاره کنی؟
مینگ یو: هعی(اه کشید) ا.ت اوضاع شرکت مثله قبلا جور نیست رو به برشکستی این کنار خودت چی نمیخوای دستت به جیبت باشه خودت پول در بیاری؟
ا.ت: منظورت چیه؟
مینگ یو: نه منظوره بدی ندارم تو ابجیه منی میتونی تو شرکتم کار کنی؟
ا.ت: تو شرکتت؟
مینگ یو: اوهوم
ا.ت: مثلا چه کاری؟
مینگ یو: ا. ت تو چند تا زبان بلدی؟
ا.ت: انگلیسی، ژاپنی یکمم چینی
مینگ یو: این خوبه میتونی به عنوان مترجم استخدامت کنم
ا.ت: مترجم؟*ذوق ریز
مینگ یو: اوهوم فقط روی زبان های دیگتم کار کن
ا.ت: باشه باشه
مینگ یو: خوبه
«««««««
مینگ یو: خب ا.ت اینم برگه ها امضا شون کن
خودکارو برداشتمو امضا کردم
ا.ت: ممنون
مینگ یو: از الان به عنوان یک مترجم استخدامی حقوقتم دسته منه*لبخند
ا.ت: اوهوم
مینگ یو: خب الان باید قهوه مونو بخوریم*لبخند
رفتیم کافه
نشستیمو سفارش دادیم
مینگ یو: خب ابجیم بگه توی این چند روز خونه ی موچی چطور بود؟
ا.ت: موچی؟*خنده
ا.ت: خوب بود
ا.ت: راستی داداش برای اینکه درمورد جنی بهم چیزی نگه چرا تحدیدش کردی؟
مینگ یو: حرف گوش نمیکرد*خنده
مینگ یو: خیلی از توبیخ شدن میترسه
ا.ت:*خنده
ا ت: ولی خب این چند روز ازم مراقبت کرد یه نشکر بهش بدهکارم
مینگ یو: اوهوم
قهوه هامون رسید
ا.ت: میگم جنی کجاست؟
داشتم قهومو میخوردم
مینگ یو: سرگرم فعالیت های خودشه
ا. ت: اهان
قهوه هامونو خوردیم
ا.ت: من کی باید شروع به کار کنم؟
مینگ یو: کاره تو فردا شروعه
ا.ت: یعنی چی؟
مینگ یو: فردا چمدونتو ببند پرواز دارژ به مدت یه روز
ا.ت: ک. کجا؟ باکی؟
مینگ یو: لاس وگاس
مینگ یو: یکی از گروه ها تو لاس وگاس کنسرت داره فردا ساعت 5 صبح میخوان حرکت کنن نگران نباش دخترن
ا.ت: نگران نیستم ولی پنج صبح زوده
مینگ یو: اون موقع هیچ طرفدار یا هیچ خبرنگاری نیست بهتره اماده باش تو فرودگاه
ا.ت: چشم رئیس*لبخند
مینگ یو: خوبه
ا. ت: من دیگه برم *لبخند
مینگ یو: به سلامت
رفتم از شرکت بیرون
سوار ماشین شدمو به سمت خونه یانگ حرکت کردم
««««
بلاخره رسیدم
پیاده شدمو در خونه رو زدم که یه پسر در خونه رو باز کرد ترسیدمو با یه لگد وسط پاهاش پخش زمینش کردم
چی؟
....
۸۲.۳k
۰۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.