پارت ۲۴

-: اگه آدم نیستم پس چی ام
+:...نامزد منی
-:صحیح ولی نامزد بودن ما چه ربطی به آدم بودن من داره
+:چون اگه من نبودم هنوز همون قلدر بودی
-:اووو.. راست میگی ولی باید ممنونِ مامانت و بابام باشیم اگه اونا نبودم ما هم آشنا نمی شدیم
+:راست میگی
؟ببین شما نمی‌خواید کیک و ببرید چون یکم دیگه معلم میادا
-:راست میگه خب بیا ببریم کیک و..
بعد از اینکه کیک و تیکه تیکه کردم و خوردیم زنگ خورد و معلم داخل کلاس شد و شروع به درست دادن کرد
وسط درس بود که کاغذی روی میزم پرت شد..
این چیه کاغذ و باز کرد و با یه جمله ی عاشقانه مواجه شدم ..
از انجای که میدونم ا.ت از اینکارا نمیکنه پس حتما یکی دیگه بود..
داشتم متن داخل کاغذ و میخوندم که ا.ت کاغذ و از دوستم گرفت
+: این چیه
شروع به خوندن کاغذ کرد وقتی تمام متن روی کاغذ و خوند با چشمای که عصبانیت توش دیده میشد
کاغذ و له کرد و آروم جوری که معلم نشنوه روبه من گفت
+:این و کی نوشته
-:نمی‌دونم
به پشت سرم نگاه کرد و...
+:خودم فهمیدم کار کی بود
پشت سرم و نگاه کردم که با اون دختره وونجی (کمبود اسم) روبه رو شدم یعنی کار این بود
ا.ت پاش و به زمین میکوبید و منتظر بود زنگ بخوره تا بره وونجی و جر بده
اولین بار بود میدیدم انقدر عصبانیِ
بعد از اینکه تدریس معلم‌ تموم شد ..
و بچه ها کم‌کم از کلاس خارج میشدن ..
رفت و جلوی میز وونجی ایستاد
+:هوی تو برای نامزد من نامه ی عاشقانه نوشتی
! اره مشکلی داری
+:اره مشکل دارم ببین یه بار دیگه از این گوها بخوری من میدونم و تو
!مثلا میخوای چیکار کنی
+:میخوای بدونی چیکار می‌کنم
! اره خیلی دلم میخواد بدونم
بدون حرف زدن کنار ا.ت ایستاده بودم
که ا.ت نزدیک وونجی شد و چاقوی که نمی‌دونم از کجا اومده رو روی گردنش گذاشت و خراشی روی گردنش با چاقو کشید
+:دلم میخواد یه بار دیگه از این گوها بخوری تا همین جا دفنت کنم
بعدم صندلی وونجی رو کشید که وونجی پخش زمین شد
+: امیدوارم فهمیده باشی
بعدم دستم و کشید و با خودش بیرون از کلاس برد
چه ترسناک شده بود واییی خداا یعنی وقتی عصبانی میشه اینجوری میشه
اون چاقو و از کجا آورده بود و هزار جور سوال دیگه که توی ذهنم بود و بعداً میخواستم ازش بپرسم
+:هوی تو
-:من
+: اره بیا نزدیک تر ببینم
با لحن قلدرانِی‌ گفت دیگه داشتم واقعا ازش میترسم
نزدیکش شدم که از گوشم گرفت
+:تو برای منی فهمیدی پسرِ خوب
-:اره اره معلومه که برای توعم
+:آفرین حالا بیا بغلم
نزدیکش شدم و توی بغلم گرفتمش
-:خیلی ترسناک شده بودی
+:من ترسناکم
-:نه خیلی هم کیوتی
+:خوبه دوست دارم آقا گربه
-:همچنین خانم کوچولو


پایان
دیدگاه ها (۱۴)

تکپارتی

تولدت مبارک امید ارمیا تولدت مبارک هوسوکااااا 🥳🥳🥳🥳❤️

پارت ۲۳

پارت ۲۲

love Between the Tides

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

پارت ۲۹ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط