همسایه ی من جئون جونگ کوکه p

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³⁴ )

_منظورم رو واقعا متوجه نمیشی؟

معلومه که نه، درست بگو چی میخوای ازم
پول؟؟

_دور و برت رو نگاه کن کیم!
من نیازی به پول ندارم!

ا/ت به اطراف نگاهی انداخت و متوجه شد واقعا هم نیازی به پول نداره.

با ترس از چیزی که تو ذهنش بود، پرسید.

پس..ازم چی میخوای؟
میگی پول داری
خب دیگه جز پول دادن بخاطر کاری که کردی چه کاری ازم برمیاد؟

_کیم! فکر میکردم از این باهوش تر باشی.
ولی مثل اینکه اینطور نیست.

چ..چی؟؟

_من، ازت چیز زیادی نمیخوام فقط..

فق..ط..چی؟؟

_فقط ازت میخوام بری یکی رو اغوا کنی..

جونگ کوک این حرف رو درحالی زد که با یکی از دستاش درحال درست کردن موهاش بود.

چ..چی؟؟

_کری؟ یبار بهت گفتم، پس سعی کن سریعا اماده بشی.

منظورت چیه...؟؟؟
اغوا کنم؟؟
برای چی؟
چرا از من میخوای اینکارو انجام بدم؟
هی من هرزت نیستم که ازم همچین درخواستی میکنی!

_هی هی دختر! اروم باش
بهت گفتم که باید یکی رو اغوا کنی
وقتی میگم یکی منظورم خودم نیست!

بدتر شد که!
توقع داری بخاطر اینکه نذاشتی اون باهام یکاری کنه، خودم برم یه گوهی بخورم که طرف مقابلم بخواد همچین گوهی بخوره باهام؟

مگه اسکلم که اینکارو انجام بدم؟

_شاید اسکل نباشی، ولی مجبوری که انجامش بدی کیم!

در مقابل لطفی که بهت کردم و نذاشتم اون پسر باهات کاری کنه و زیر خوابش شی،

باید برام کاری که میخوام رو انجام بدی کیم.
دیدگاه ها (۲)

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³⁵ ) +چی؟؟ _همینی که شنیدی. +م...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³⁶ ) &ا/ت که همچنان نگران بود ...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³³ ) جونگ کوک کنار تخت در حالی...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³² ) بعد از ساعت ها کار و خستگ...

وقتی نمیدوستی گیر چه ادمی افتادیپارت ¹⁷با حالت وحشت دستو پا ...

سرزمین باشکوه نگهبان آتش

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط