همسایه ی من جئون جونگ کوکه p

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³⁷ )

& ا/ت بعد از تمامی این اتفاقات و این حرفا از اون خونه ای که مال اون پسرکِ روانی اومد بیرون.

دستشو به سمت موهاش برد و دید که خیلی موهاش بهم ریخته اس

و متوجه شد که اوضاع قیافش و لباساش خیلی نامناسبن

لباسِ باز و کوتاهی که هنوز از شب قبل تنش بود و ارایش نصفه پاک شده و موهای بهم ریخته.

هوفی از سر کلافه بودن کشید و

اخماشو توی هم برد.

بدون اینکه متوجه بشه،

جونگ کوک توی همین چند دقیقه ای که ا/ت در حال ور رفتن با موهای خودش مرتب کردن خودش بود،

داشته تماشاش میکرده، از اونجا دور شد...

جئون که سریعا وقتی دید ا/ت شروع به راه رفتن به سمت ایستگاه اتوبوس کرده،

سریعا رفت سمت گوشیش و برداشتش و دوباره به سمت پنجره ای که داشت از داخلش ا/ت رو تماشا میکرد، رفت.

_الو؟

~...

_داره میره به سمت ایستگاه اتوبوس (......)

دنبالش برو و ادرس خونشو در بیار و ببین با کیا رفت و امد داره

و کیا میان تو خونش و میرن و توی این مدت.

~...

& گوشیشو قطع کرد و از پنجره دور شد

گوشیشو روی مبل پرت کرد و رفت و اون شرابی که کنار میز بود،

رو برداشت و کمی ازش نوشید...

توی حال خودش بود که متوجه صدایی شد!

صدای زنگ گوشی بود نه؟؟

به اطرافش نگاه کرد و گوشی ا/ت رو روی میز دید

رفت جلو و گوشی رو برداشت

_یونا؟؟
این دیگه کیه؟؟؟

& ا/ت که منتظر اتوبوس مونده بود، تو همین مدت متوجه شد که گوشیش رو توی خونه ی پسرک جا گذاشته...

هوفی کشید و دستشو توی موهاش برد...
دیدگاه ها (۱۳)

همسایه ی من جئون جونگ کوک ( p³⁸ ) & هوفی کشید از سر کلافگی+ا...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³⁹ ) کلید رو اروم روی در انداخ...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³⁶ ) &ا/ت که همچنان نگران بود ...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³⁵ ) +چی؟؟ _همینی که شنیدی. +م...

عشق واقعی است

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط