+اوکی باشه من مال تو حالا میشه بری میخام بخوابم خستم
+اوکی باشه من مال تو حالا میشه بری میخام بخوابم خستم
_اره عزیزم شبت بخیر ❤
+شب تو هم بخیر
+رفتم و خوابیدم اما خیلی هیجان داشتم بالاخره به کسی عاشقشم رسیدم 😍
و با همین هیجان ها و فکر و افکار ها به خواب رفتم
........ پرش زمانی فردا صبح
رفتم پایین و خب امروز اولین روزی بود که دیگه با اخم و تخم باهام رفتار نمیکردن و این خوب بود دیدم کوک نیست
¢دخترم رو پدر بزرگتو بیدار کن تا صبح بیدار بود سر کارای شرکت
+چشم
رفتم سمت اتاق کوک درو باز کردم دیدم با نیم تنه لخت خوابیده سیکس پکاش خیلییییییییییی خفن بود خب تا خواب بود رفتم که بهش دست بزنم تا دست زدم به سیکس پکاش
_اوممممم یکم دیگه ادامه بده تا س. ک. سم پیش میریم بیبی
+داشتم از خجالت اب میشدم
+ن... نه من به تو دست نمیزدم بد متوجه شدی
_از دخترای خجالتی خوشم نمیاد بیبیم
حال هم که منو از خواب بیدار کردی باید تنبیه شی!
+چ.... چه تنبیهی؟
_بشینی رو پام و ببوسیم
+باشه(با خجالت )
رفتم رو پاش نشستم و لپشو بوسیدم
_من کی گفتم لپمو ببوسی؟ لبمو ببوس زود
+نمیشه چون اولین بوسکه میترسم
_خب چه بهتر مع اولین بوست ماله خودمه بعدم ترس نداره لذت داره 😈😂
+خب بلد نیستم
_بلد بودن نمیخاد فقط لبمو بخور
+با... شه
نشستم رو پاش و لبشو بوسیدم
_خیلی بچگونه لبمو میخورد خندم میگرفت
+داشتم خفه میشدم و با دستام زدم به سینش که ازم جدا شد
_اممممم بیبی خیلی خوبی تو
+وااااااای
_چیشد؟؟؟
+بدو بریم پایین الان میگن سه ساعته دارن این بالا چیکار میکنننننن
_اوفففف باشه حالا فکر کردم چی شده
+میشه امروز بذیم بیرون بچرخیم 🥺😁
_ببخشید عشقم نمیتونم باید برم شرکت
+پس منم میام
_چرا؟
+چون میخام ببینم زنای اونجا چجوری لباس میپوشن یه بار شنیدم مامان که از شرکتت اومد گفت وای چه دامنای کوتاهی میپوشن فقط کافی خم بشن تا تمااااام داراییشون معلوم شه پس منم میام 🥰😂
_اوف از دست تو باشه بیا ولی جایی نمیری!
+باش
بعد صبحونه راه افتادیم سمت شرکت و کوک جلسه داشت و به من تاکید کرد تو اتاقش بمونم من چون حوصلم سر رفت رفتم بیرون چرخیدم که یه اقایی از اتاقش بیرون اومد و گفت خانم جوان میشه بیایید اینجا
+چشم
علامت جوانگ( ℅)
+شما؟
℅جوانک هستم و خیلی خوب من رو میشناسی
+من باید برم
تا بلند شدم برم گفت
℅سرجات بشین میخام راجب چیز مهمی صحبت کنم +تو چرا الان تو جلسه نیستی به عنوان یه سهام داره بزرگ؟
℅کوک گفت که نیام و خودش میخاد به کارا برسه من گفتم اوکی
+حالا بگو راجب چی میخای صحبت کنی
℅اینکه اگه تو......
_اره عزیزم شبت بخیر ❤
+شب تو هم بخیر
+رفتم و خوابیدم اما خیلی هیجان داشتم بالاخره به کسی عاشقشم رسیدم 😍
و با همین هیجان ها و فکر و افکار ها به خواب رفتم
........ پرش زمانی فردا صبح
رفتم پایین و خب امروز اولین روزی بود که دیگه با اخم و تخم باهام رفتار نمیکردن و این خوب بود دیدم کوک نیست
¢دخترم رو پدر بزرگتو بیدار کن تا صبح بیدار بود سر کارای شرکت
+چشم
رفتم سمت اتاق کوک درو باز کردم دیدم با نیم تنه لخت خوابیده سیکس پکاش خیلییییییییییی خفن بود خب تا خواب بود رفتم که بهش دست بزنم تا دست زدم به سیکس پکاش
_اوممممم یکم دیگه ادامه بده تا س. ک. سم پیش میریم بیبی
+داشتم از خجالت اب میشدم
+ن... نه من به تو دست نمیزدم بد متوجه شدی
_از دخترای خجالتی خوشم نمیاد بیبیم
حال هم که منو از خواب بیدار کردی باید تنبیه شی!
+چ.... چه تنبیهی؟
_بشینی رو پام و ببوسیم
+باشه(با خجالت )
رفتم رو پاش نشستم و لپشو بوسیدم
_من کی گفتم لپمو ببوسی؟ لبمو ببوس زود
+نمیشه چون اولین بوسکه میترسم
_خب چه بهتر مع اولین بوست ماله خودمه بعدم ترس نداره لذت داره 😈😂
+خب بلد نیستم
_بلد بودن نمیخاد فقط لبمو بخور
+با... شه
نشستم رو پاش و لبشو بوسیدم
_خیلی بچگونه لبمو میخورد خندم میگرفت
+داشتم خفه میشدم و با دستام زدم به سینش که ازم جدا شد
_اممممم بیبی خیلی خوبی تو
+وااااااای
_چیشد؟؟؟
+بدو بریم پایین الان میگن سه ساعته دارن این بالا چیکار میکنننننن
_اوفففف باشه حالا فکر کردم چی شده
+میشه امروز بذیم بیرون بچرخیم 🥺😁
_ببخشید عشقم نمیتونم باید برم شرکت
+پس منم میام
_چرا؟
+چون میخام ببینم زنای اونجا چجوری لباس میپوشن یه بار شنیدم مامان که از شرکتت اومد گفت وای چه دامنای کوتاهی میپوشن فقط کافی خم بشن تا تمااااام داراییشون معلوم شه پس منم میام 🥰😂
_اوف از دست تو باشه بیا ولی جایی نمیری!
+باش
بعد صبحونه راه افتادیم سمت شرکت و کوک جلسه داشت و به من تاکید کرد تو اتاقش بمونم من چون حوصلم سر رفت رفتم بیرون چرخیدم که یه اقایی از اتاقش بیرون اومد و گفت خانم جوان میشه بیایید اینجا
+چشم
علامت جوانگ( ℅)
+شما؟
℅جوانک هستم و خیلی خوب من رو میشناسی
+من باید برم
تا بلند شدم برم گفت
℅سرجات بشین میخام راجب چیز مهمی صحبت کنم +تو چرا الان تو جلسه نیستی به عنوان یه سهام داره بزرگ؟
℅کوک گفت که نیام و خودش میخاد به کارا برسه من گفتم اوکی
+حالا بگو راجب چی میخای صحبت کنی
℅اینکه اگه تو......
۷.۱k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲