وانشات از Jongkook
دستی به کراواتش میکشه و دست دیگش رو به سمت کشو می بره و اسلحه ی مورد علاقه اش رو بر میداره و با قدم های استوار چند قدم به جلو میره توی چارچوب در ا/ت رو میبینه.
می دونست این بار همه چیز اونقدرا هم آسون نیست، وقتش رسیده بود که به همه ی دشمنانش بفهمونه جئون جونگ کوک واقعا کیه.
ا/ت دختری که روزی گروگانش بود حالا تبدیل شده بود به عشقش و از همه مهم تر بزرگ ترین نقطه ضعفش .
با صدای گرفته و لب های لرزون لب میزنه : جونگ کوک لطفا... لطفا نرو...م..من میترسم.
جونگ کوک مثل همیشه و بدون ترس به چشمای زندگیش خیره میشه : ا/ت میدونی که منصرف نمیشم بهتره اصرار نکنی
ا/ت با چشمای پر از اشک خودش رو بغل مرد زندگیش میندازه و : خواهش میکنم برگرد ... فقط برگرد
جونگ کوک ا/ت رو از خودش جدا میکنه با دستش اشک های دختر مقابلش رو پاک میکنه و در عین حال میگه: پرنسس گریه نکن، مگه به من اعتماد نداری میدونی که قول من قوله ، منم بهت قول میدم که برگردم خب ؟
ا/ت دستای نیرومند همسرش رو توی دستاش میگیره و برای اخرین بار تمام اجزای صورت مرد مقابلش رو با همه عشق نگاه میکنه و آروم زمزمه میکنه : لطفا برگرد
جونگ کوک دستای کشیده اش رو از حصار دستای ا/ت رها میکنه و با قدم های بلند اتاق رو ترک میکنه ....
+ا/ت ... ا/ت عزیزم کجااای .. کجای تو
ا/ت گوشی رو روی عسلی میذاره و از روی مبل بلند میشه
_ جونگ کوکا اینجام تو هالم
جونگ کوک به سمت ا/ت میاد و در حالی که دستش رو به سرش میکشید
+ اوه عزیزم خیلی زود بیدار شدی
ا/ت نزدیک همسرش میشه و در حالی که موهای مرد رو به روش رو مرتب میکرد
_ عزیزم تو دیر بیدار شدی ساعت ۱۲ ظهره
جونگ کوک به چشمای ا/ت خیره میشه و ابروهاش در هم میره
+ داشتی گریه میکردی هاا؟!
ا/ت دستش رو درحالی که از حرف جونگ کوک جا خورده بود به چشماش میکشه
_ نه عزیزم فقط داشتم فن فیکشن می خوندم راستش یکم احساساتی شدم ولی تو منو صدا کردی نذاشتی بفهمم بالاخره چه بلایی سر ا/ت و جونگ کوک اومد .
جونگ کوک حالت معترضانه به خودش میگیره و لب میزنه
+ مگه نگفتم انقدر فن فیکشن نخون
ا/ت با لبای اویزون
_ جونگ کوکااا عوض اینکه از خوندن من ایراد بگیری بیا با هم بخونیم خیلی دوست دارم بدونم ادامه اش چی میشه.
حالا چهره جونگ کوک حالت متفکرانه به خودش میگیره دستای ا/ت رو میگیره می نشونه رو مبل
+ بذار من بگم چی میشه اوممم خب جونگ کوک صورت ا/ت رو با دستاش قاب میگیره در عین حال گفته هاش رو اجرا میکنه
بعد نزدیک ل.بای ا/ت میشه
بعد از بو..سه غیر منتظره جونگ کوک ، ا/ت مشتی رو تحویل بازوی جونگ کوک میده
+ خیلییی بدی جونگ کوکااا
✓ #Erick ~ #Jungkook ~ #Oneshot ~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
می دونست این بار همه چیز اونقدرا هم آسون نیست، وقتش رسیده بود که به همه ی دشمنانش بفهمونه جئون جونگ کوک واقعا کیه.
ا/ت دختری که روزی گروگانش بود حالا تبدیل شده بود به عشقش و از همه مهم تر بزرگ ترین نقطه ضعفش .
با صدای گرفته و لب های لرزون لب میزنه : جونگ کوک لطفا... لطفا نرو...م..من میترسم.
جونگ کوک مثل همیشه و بدون ترس به چشمای زندگیش خیره میشه : ا/ت میدونی که منصرف نمیشم بهتره اصرار نکنی
ا/ت با چشمای پر از اشک خودش رو بغل مرد زندگیش میندازه و : خواهش میکنم برگرد ... فقط برگرد
جونگ کوک ا/ت رو از خودش جدا میکنه با دستش اشک های دختر مقابلش رو پاک میکنه و در عین حال میگه: پرنسس گریه نکن، مگه به من اعتماد نداری میدونی که قول من قوله ، منم بهت قول میدم که برگردم خب ؟
ا/ت دستای نیرومند همسرش رو توی دستاش میگیره و برای اخرین بار تمام اجزای صورت مرد مقابلش رو با همه عشق نگاه میکنه و آروم زمزمه میکنه : لطفا برگرد
جونگ کوک دستای کشیده اش رو از حصار دستای ا/ت رها میکنه و با قدم های بلند اتاق رو ترک میکنه ....
+ا/ت ... ا/ت عزیزم کجااای .. کجای تو
ا/ت گوشی رو روی عسلی میذاره و از روی مبل بلند میشه
_ جونگ کوکا اینجام تو هالم
جونگ کوک به سمت ا/ت میاد و در حالی که دستش رو به سرش میکشید
+ اوه عزیزم خیلی زود بیدار شدی
ا/ت نزدیک همسرش میشه و در حالی که موهای مرد رو به روش رو مرتب میکرد
_ عزیزم تو دیر بیدار شدی ساعت ۱۲ ظهره
جونگ کوک به چشمای ا/ت خیره میشه و ابروهاش در هم میره
+ داشتی گریه میکردی هاا؟!
ا/ت دستش رو درحالی که از حرف جونگ کوک جا خورده بود به چشماش میکشه
_ نه عزیزم فقط داشتم فن فیکشن می خوندم راستش یکم احساساتی شدم ولی تو منو صدا کردی نذاشتی بفهمم بالاخره چه بلایی سر ا/ت و جونگ کوک اومد .
جونگ کوک حالت معترضانه به خودش میگیره و لب میزنه
+ مگه نگفتم انقدر فن فیکشن نخون
ا/ت با لبای اویزون
_ جونگ کوکااا عوض اینکه از خوندن من ایراد بگیری بیا با هم بخونیم خیلی دوست دارم بدونم ادامه اش چی میشه.
حالا چهره جونگ کوک حالت متفکرانه به خودش میگیره دستای ا/ت رو میگیره می نشونه رو مبل
+ بذار من بگم چی میشه اوممم خب جونگ کوک صورت ا/ت رو با دستاش قاب میگیره در عین حال گفته هاش رو اجرا میکنه
بعد نزدیک ل.بای ا/ت میشه
بعد از بو..سه غیر منتظره جونگ کوک ، ا/ت مشتی رو تحویل بازوی جونگ کوک میده
+ خیلییی بدی جونگ کوکااا
✓ #Erick ~ #Jungkook ~ #Oneshot ~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
۱۶۳.۳k
۳۰ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.