فیک
#فیک
#نوازش_باد
Part³⁵
+همون لحظه دیگه صدایی نیومد
جیمین رفت براش مهم نبود
مَرده بهم گفت ک از جیمین اتو داره بهش خندیدم ولی مرده دستمو گرفت گفت بیا تا نشونت بدم منو برد توی ی اتاقی ک خیلی عجیب بود بعد ی دستگاه گذاشت جلوم بهم گفت زنگ بزنم به جیمین ببینم کجاست زنگ زدم جواب نداد دوباره زنگ زدم ک گفت تو جاده ام هرزه ،قلبم آتیش گرفته بود ک جیمینی ک از گل نازک تر به من نمی گفت بهم گفته هرزه بعد مرده گفت این ی بمبه توی ماشین جیمین اگه میخای نمی ره الان بهش زنگ بزن و جلوی من نابودش کن
به زور زنگ زدم و بهش گفتم به یه نفر دیگه علاقه دارم وقتی ک حرفام رو به جیمین میزدم صدای خورد شدن صدای جیمین هم میومد با گریه بهش میگفتم بهش علاقه ندارم نمیخام ببینمش و باهاش کات کردم اون مرده ی مریض هم شروع به خندیدن کرد بعدش منو برد خونشون همش عکسایی بهم نشون میداد ک جیمین با ی دختر دیگس و تک تیرانداز های مرده روی جیمین نشونه گیری کردن
#نوازش_باد
Part³⁵
+همون لحظه دیگه صدایی نیومد
جیمین رفت براش مهم نبود
مَرده بهم گفت ک از جیمین اتو داره بهش خندیدم ولی مرده دستمو گرفت گفت بیا تا نشونت بدم منو برد توی ی اتاقی ک خیلی عجیب بود بعد ی دستگاه گذاشت جلوم بهم گفت زنگ بزنم به جیمین ببینم کجاست زنگ زدم جواب نداد دوباره زنگ زدم ک گفت تو جاده ام هرزه ،قلبم آتیش گرفته بود ک جیمینی ک از گل نازک تر به من نمی گفت بهم گفته هرزه بعد مرده گفت این ی بمبه توی ماشین جیمین اگه میخای نمی ره الان بهش زنگ بزن و جلوی من نابودش کن
به زور زنگ زدم و بهش گفتم به یه نفر دیگه علاقه دارم وقتی ک حرفام رو به جیمین میزدم صدای خورد شدن صدای جیمین هم میومد با گریه بهش میگفتم بهش علاقه ندارم نمیخام ببینمش و باهاش کات کردم اون مرده ی مریض هم شروع به خندیدن کرد بعدش منو برد خونشون همش عکسایی بهم نشون میداد ک جیمین با ی دختر دیگس و تک تیرانداز های مرده روی جیمین نشونه گیری کردن
۱۳.۰k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.