اسارتدرزندانفرشته

اسارت‌درزندان‌فرشته!²
Part Six(6)
~~~~~~~~~~~~~~~~~
سومی نزدیک اومد.
_ پس بیا بریم بیرون تا کسی جز ما نفهمه،باشه؟!
با سر تایید کردم. به سمت پارکینگ رفتیم و یه تویوتا لوین برداشتیم. من پشت فرمون نشستم و سومی رو صندلی شاگرد؛ با ترس پرسیدم: «اگه کریس بفهمه؟!»
_ من باید برم برای گرفتن یه جعبه کوکائین... بهش میگم به عنوان محافظ باهام اومدی...
دیگه چیزی نگفتم. ماشینو روشن کردم و به بیرون روندم.
_ آدرس؟
_ محل استقرار رود هان...
کریستینا عادت داشت هرجا که امکان داشت قرار تحویل محموله بزاره یه محل استقرار بزاره. از اونجایی که یکی از ثروتمندهای مافیای کره‌س اکثر معامله کننده‌ها باهاش راه میان. البته از عمارت تا رود هان وقت زیادی برای سومی وجود داشت.
_ اون برادرمه...
همونجا محکم ترمز گرفتم. جادهٔ فرعی و خلوطی بود و جای نگرانی نداشت. به سمتش برگشتم.
_ چی داری میگی؟!
_ مادرم قبل از اون با یه مرد ازدواج کرده بود اما پدرش اجازه نداد اونا باهم باشن... بابامو کشت و منو فروخت.
یکم فک کردم و گفتم: «پس تهسونگ هم برادر منه هم برادر تو... ولی ما باهم نسبتی نداریم!»
با سر تایید کرد. پامو از رو ترمز برداشتم و دوباره حرکت کردم.
_ بیا با کریس صحبت کنیم تا تهسونگ رو آزاد کنه...
من این حرفو جدی زدم ولی انگار سومی به شوخی گرفت.
_ اونم میگه چشم!
دیگه حرفی بینمون رد و بدل نشد. نزدیکای محل استقرار بودیم که سوالی ذهنمو درگیر کرد.
_ خود کریس میدونه؟!
_ هوم؟ چیو؟!
نیم نگاهی بهش انداختم.
_ ارتباط تو و تهسونگو...
_ نه!
به محل قرار رسیدیم. ماشینو نگه داشتم.
_ پس بهتره بهش بگی!
_ تو ماشین بمون...
این حرف درواقع می‌خواست به من بفهمونه که خفه شم. از ماشین پیاده شد. محموله رو گرفت و تو صندوق جاساز کرد. وقتی برگشت گفت: «به نظر فکر بدی نیست!» حرکت کردم. دور زدم و به سمت عمارت روندم.
_ نمی‌خوای چیزی بگی؟!
_ این به من مربوط نیست...
چشاش گرد شد.
_ یعنی چی؟! اون داداشته!
_ این بهم مربوطه ولی اینکه تو به کریس چی می‌گی مربوط نیست!



گایز حمایتا کمه می‌خواید ننویسم؟!
#بی_تی_اس
#فیک
دیدگاه ها (۵)

اسلاید یک: تویوتا لویناسلاید دو: رود هان

اسارت‌درزندان‌فرشته!²Part Seven(7)~~~~~~~~~~~~~~~~دیگه حرفی ...

اسارت‌درزندان‌فرشته!²Part Five(5)~~~~~~~~~~~~~~~~~_ چون باند...

اسارت‌درزندان‌فرشته!²Part Four(4)~~~~~~~~~~~~~~~~~_ من بهش خ...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۶#

Blackpinkfictions ۲۴ پارت

ویو جونگکوک: عروس مافیاپارت :۷وقتی ردشو برام زدن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط