عشق یهویی⁴⁰
عشقیهویی⁴⁰
اتویو
رسیدم ب ی دره
هومم هوا چقد خوبه..
پاهامو از دره اویزون کردم
درسته، درسته قلبم شکسته ولی دلیل نمیشه بخاطر دوتا عوضی خودمو بکشم
کلی ارزو دارم
تو همین فکرا بودم ک بارون بارید
چ جالب..! هواعم از درد من بود برد..(شاید از درد من بود برده🌚🐸)
کم کم چشمام داشت سنگین میشد، ولی مگه میشد بخابم؟ نه(چرا میشد🐸)
دیگه حالم خوب شد
پاشدم و رفتم سمت خونهی هانول
در خونهشونو زدم
هانولویو(بچها اون هانولی ک توی بار بود این هانول نیس، یادم رفته بود نقش هانول تو فیک بوده😔❤️)
تهیونگ اومده بود اینجا..ات ینی کجاس؟
تو همین فکرا بودم ک صدای در اومد
با شتاب درو وا کردم
پشماامممم اتتتتتتت
هانول ـ اتتتتتتت
تهیونگویو
کم کم داشت گریهم میگرف(الهیی) ک هانول بلند گف ات
رفتم سمت در..اره..ات بود..همونی ک قلبشو شکوندم(خوب کردی😂)
اتویو
فا*ک! این اینجا چیکا میکنه؟(تهیونگو میگه)
تهیونگ ـ خوبی؟
ات ـ بهتر از این نمیشم! بکش کنار*سرد*
تهیونگ ـ بخدا دست خودم نبـ..
ات ـ ب کیـ.رممممممم*داد*
هانول ـ اروم باش
ات ـ هقق هانولییییی...من...هقق ینی یونگی..هققققققق...اون یکی دیگه رو دوس دارههه*گریه*
تهیونگ ـ چـ..چی؟ تو یونگیو دوس داری؟
ات ـ من دیگه کسیو دوس ندارم، داشتمم دیگه برای گذشته بوده..
هانول ـ من چی؟
ات ـ تو فرق داری، تو هیچوقت قلبمو نشکوندی، خیانت نکردی، تحقیرم نکردی، گوه نخوردی ولی خوردی..
هانول ـ عَو..
ـــــ
حیمایت؟
حال میکنین چ ننهی خوبی دارین؟
ی دست ب افتخار خودتونو خودمممممم🤍🐈⬛
اتویو
رسیدم ب ی دره
هومم هوا چقد خوبه..
پاهامو از دره اویزون کردم
درسته، درسته قلبم شکسته ولی دلیل نمیشه بخاطر دوتا عوضی خودمو بکشم
کلی ارزو دارم
تو همین فکرا بودم ک بارون بارید
چ جالب..! هواعم از درد من بود برد..(شاید از درد من بود برده🌚🐸)
کم کم چشمام داشت سنگین میشد، ولی مگه میشد بخابم؟ نه(چرا میشد🐸)
دیگه حالم خوب شد
پاشدم و رفتم سمت خونهی هانول
در خونهشونو زدم
هانولویو(بچها اون هانولی ک توی بار بود این هانول نیس، یادم رفته بود نقش هانول تو فیک بوده😔❤️)
تهیونگ اومده بود اینجا..ات ینی کجاس؟
تو همین فکرا بودم ک صدای در اومد
با شتاب درو وا کردم
پشماامممم اتتتتتتت
هانول ـ اتتتتتتت
تهیونگویو
کم کم داشت گریهم میگرف(الهیی) ک هانول بلند گف ات
رفتم سمت در..اره..ات بود..همونی ک قلبشو شکوندم(خوب کردی😂)
اتویو
فا*ک! این اینجا چیکا میکنه؟(تهیونگو میگه)
تهیونگ ـ خوبی؟
ات ـ بهتر از این نمیشم! بکش کنار*سرد*
تهیونگ ـ بخدا دست خودم نبـ..
ات ـ ب کیـ.رممممممم*داد*
هانول ـ اروم باش
ات ـ هقق هانولییییی...من...هقق ینی یونگی..هققققققق...اون یکی دیگه رو دوس دارههه*گریه*
تهیونگ ـ چـ..چی؟ تو یونگیو دوس داری؟
ات ـ من دیگه کسیو دوس ندارم، داشتمم دیگه برای گذشته بوده..
هانول ـ من چی؟
ات ـ تو فرق داری، تو هیچوقت قلبمو نشکوندی، خیانت نکردی، تحقیرم نکردی، گوه نخوردی ولی خوردی..
هانول ـ عَو..
ـــــ
حیمایت؟
حال میکنین چ ننهی خوبی دارین؟
ی دست ب افتخار خودتونو خودمممممم🤍🐈⬛
۱۷.۸k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.