اى كاش كه مهتاب شبم روى تو باشد
اى كاش كه مهتاب شبم روى تو باشد
ظلمتكده ام سلسله موى تو باشد
موم لب تو پرشده از شهد عسل تا
تلخى لبم حسرت كندوى تو باشد
در فصل درو كاش تنم خوشه گندم
تا در بغل داس دو بازوى تو باشد
چشمى كه خمار قدحى باده ناب است
مست مى آن نرگس جادوى تو باشد
موسى يد بيضا و مسيحا نفسش گرم
درمان دلم گوشه ابروى تو باشد
بگذار سرت رابه سر شانه ام امشب
بر دست دلم حلقه گيسوى تو باشد
من عطر نخواهم ز در خانه ی عطار
جایی که در آن ذره ای از بوی تو باشد
ظلمتكده ام سلسله موى تو باشد
موم لب تو پرشده از شهد عسل تا
تلخى لبم حسرت كندوى تو باشد
در فصل درو كاش تنم خوشه گندم
تا در بغل داس دو بازوى تو باشد
چشمى كه خمار قدحى باده ناب است
مست مى آن نرگس جادوى تو باشد
موسى يد بيضا و مسيحا نفسش گرم
درمان دلم گوشه ابروى تو باشد
بگذار سرت رابه سر شانه ام امشب
بر دست دلم حلقه گيسوى تو باشد
من عطر نخواهم ز در خانه ی عطار
جایی که در آن ذره ای از بوی تو باشد
۱.۶k
۲۲ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.