عشق همراه با خشونت p14
عشق همراه با خشونت p14
از زبان ا/ت
رفتیم خونه خسته بودم و لباسامو عوض
کردم و رو تختم ولو شدم گوشیمو گرفتم
و به تهیونگ پیام دادم
+فردا ظهر منتظرتم این گندی که زدی رو
درست کن فردا درموردش صحبت مکنیم
و کم کم چشام گرم شد و خوابیدم
(صبح)
نور خورشید از پَرتو های شیشه پنجرم
عبور کرد و روی چشمام تابید و منو
برای یک روز گوهِ دیگه دعوت کرد (😂)
بیدار شدم دست و صورتم را شستم و
لباس هامو عوض کردم (اسلاید 2) و و موهامو
باز گذاشتم و به طبقه پایین رفتم ديدم کوک
و تهیونگ دارن تخمه میشکنن
از زبان تهیونگ
صبح پاشدم و وقتی پیام ا/ت را دیدم به
خونش رفتم و زنگ زدم
از زبان کوک
زییینگ زییینگ (مثلا صدای زنگ درب)
-اهههه کیه سر صبحی
از تختم پاشدم و به سمت در رفتم
-کیه
~تو اینجا چیکار میکنی
-خب من باید اینو ازت بپرسم ولی من
و ا/ت باهم زنگی میکنم
~ببین وقتی من میگم شما رابطه دارین
چرا قبول نمیکنین وااا
داشت ادامه حرفش رو میزد و با کلمه
وااا تمومش کردو یه قدم جلو اومد و
من جلوش وایستادم
-کجا
~بیام تو
-واس چی
~هووف ا/ت گفت صبح بیام خونش
-کِی؟کجا؟چطوری؟
~دیروز تو پیام بهم گفت
-خب بیا تو
~بخدا مخت تاب داره
-همینجا باش تا ا/ت بیدار شه اگه چیزی
هم خواستی بگو اجوما برات بیاره میرم
کارهای شخصیمو انجام بدم
از زبان تهیونگ
رفت بالا
~کارهای شخصی پوف چع غلطا
-چیزی گفتی
~نه
فکر کنم الان واقعا رفته باشه بالا یه
گشتی تو خونه زدم و تلویزیون رو
روشت کردم داشت فیلم
"اقدام خشونت آمیز" میداد
~اجوما
اجوما:بله
~میشه لطفا یه کاسه تخمه بیارین
اجوما :بله حتما
نشستم رو کاناپه و به تماشا کردن ادامه
دادم
-خیلی راحتی نه
~تو ناراحتی
-هووف
اجوما :بفرمایید
~آها ممنون
-حتی تخمه هم سفارش دادی
~مگه رستورانه
-نه کلی گفتم...... برو کنار
رفتم اون ور که بشینه و باهم فیلم
دیدیم
........ ادامه دارد.........
______________________________________________
مایل به حمایت؟ ⛓️🕷️🕷️
______________________________________________
ببخشید کم بود درسام زیاده خوسملم 🖇️🖤
از زبان ا/ت
رفتیم خونه خسته بودم و لباسامو عوض
کردم و رو تختم ولو شدم گوشیمو گرفتم
و به تهیونگ پیام دادم
+فردا ظهر منتظرتم این گندی که زدی رو
درست کن فردا درموردش صحبت مکنیم
و کم کم چشام گرم شد و خوابیدم
(صبح)
نور خورشید از پَرتو های شیشه پنجرم
عبور کرد و روی چشمام تابید و منو
برای یک روز گوهِ دیگه دعوت کرد (😂)
بیدار شدم دست و صورتم را شستم و
لباس هامو عوض کردم (اسلاید 2) و و موهامو
باز گذاشتم و به طبقه پایین رفتم ديدم کوک
و تهیونگ دارن تخمه میشکنن
از زبان تهیونگ
صبح پاشدم و وقتی پیام ا/ت را دیدم به
خونش رفتم و زنگ زدم
از زبان کوک
زییینگ زییینگ (مثلا صدای زنگ درب)
-اهههه کیه سر صبحی
از تختم پاشدم و به سمت در رفتم
-کیه
~تو اینجا چیکار میکنی
-خب من باید اینو ازت بپرسم ولی من
و ا/ت باهم زنگی میکنم
~ببین وقتی من میگم شما رابطه دارین
چرا قبول نمیکنین وااا
داشت ادامه حرفش رو میزد و با کلمه
وااا تمومش کردو یه قدم جلو اومد و
من جلوش وایستادم
-کجا
~بیام تو
-واس چی
~هووف ا/ت گفت صبح بیام خونش
-کِی؟کجا؟چطوری؟
~دیروز تو پیام بهم گفت
-خب بیا تو
~بخدا مخت تاب داره
-همینجا باش تا ا/ت بیدار شه اگه چیزی
هم خواستی بگو اجوما برات بیاره میرم
کارهای شخصیمو انجام بدم
از زبان تهیونگ
رفت بالا
~کارهای شخصی پوف چع غلطا
-چیزی گفتی
~نه
فکر کنم الان واقعا رفته باشه بالا یه
گشتی تو خونه زدم و تلویزیون رو
روشت کردم داشت فیلم
"اقدام خشونت آمیز" میداد
~اجوما
اجوما:بله
~میشه لطفا یه کاسه تخمه بیارین
اجوما :بله حتما
نشستم رو کاناپه و به تماشا کردن ادامه
دادم
-خیلی راحتی نه
~تو ناراحتی
-هووف
اجوما :بفرمایید
~آها ممنون
-حتی تخمه هم سفارش دادی
~مگه رستورانه
-نه کلی گفتم...... برو کنار
رفتم اون ور که بشینه و باهم فیلم
دیدیم
........ ادامه دارد.........
______________________________________________
مایل به حمایت؟ ⛓️🕷️🕷️
______________________________________________
ببخشید کم بود درسام زیاده خوسملم 🖇️🖤
۶.۳k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.