رمان جین

رمان جین


ات و جین باهم دوست دختر دوست پسرن
از زبون نامجون
سه ماه از رفتن جین میگذره و ات روز به روز حالش بد تر میشه واقعا فکر نمی کردم انقدر به جین وابسته باشه راستش من و اعضا همیشه می گفتیم ات بخاطر پول با جینه اما از وقتی رفته هر روز حالش بد و بد تر میشه و فکر کنم واقعا دوسش داشته باشه رفتم دم خونه که به ات سر بزنم اما دیدم یه ماشین فریبه توی حیاطه پس بدون سر و صدا رفتم که دیدم ات بغل یه مردس و بقلش کرده
نامجون:ات
ات:نامجونا تو اینجا چیکار می کنی؟(با بغض )
نفهمیدم چی شد که زدن تو گوشش
نامجون :چطور میتونی با احساسات یه نفر اینطوری بازی کنی ؟(با داد)
که اون مرده بلند شد و رو به روم وایساد
؟:چیکار می‌ کنی‌ دیوونه ؟(با داد)
نامجون : من چیکار میکنم یا این هرزه (با داد)
ات : اشتباه متوجه شدی من به جین خیانت نکردم
نامجون :آره مشخصه
زدم بیرون و به همه اعضا زنگ زدم که بیان خونه ی من رفتم که دیدم همه داخلن
نامجون :سلام
همه :سلام
شوگا:چی شده که گفتی همه بیایم اینجا ؟
نامجون :رفتم خونه ی جین که به ات سر بزنم که دیدم ات با یه مرده توی خونست
تهیونگ :به جین خیانت کرد ؟
نامجون : فکر کنم آره
جونگ کوک :میدونستم چند بار گفتم ات جین رو برای خودش نمی خواد همش چشمش دنبال پوله
دیدگاه ها (۱۵)

رمان جین نامجون :بچه ها مطمعن که نیستم بیاین قضاوت نکنیم ته...

رمان جین جین :نمی‌خوام یه کاری کنم که بعد پشیمون بشم پس لطفا...

رمان مافیایی جونگ کوک :ات میخوای اگه حالت خوب نیست بریم ؟با ...

رمان مافیاییجونگ کوک:حالا که اومدین میشه این دختره رو ببرین ...

درخواستی ادامه تک پارتی تهیونگ که تو روز تولدش میبریش خونه ی...

دوپارتی تهیونگ part1موقعیت:روز تولد ات تهیونگ:ات لباساتو بپو...

فصل دوم رمان برادر های ناتنی من پارت اول: بعد از اون شب ات ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط