کاش به دنیا نمیومدم

پارت 41






۲دوست دارم بدم دست این حرفیه؟
-نه(مظلوم)
پنج دقیقه تو را بودیم و اصن هیچ کدوممون حرف نزدیم تا اینکه سئوک ابن سوکوتو شکست
3راستی الینا خوابگاه که میای ؟
-نمیدونم امضای بابام تو مدرسه ثبت شده ولی الان اون مرده نمیدونم به کی بدمش
3اوه بد شد
3کسه دیگه ای نیست؟
-اممم یه عمو دارم ولی رابطه ای باهاشون ندارم
-راستی کوئینا حرفی که داشتیو بگو الان
2نه همون عصر به جایی که میگم بیا تا بگم
-خب الان بگو دیگه
2نمیشه اونجا یه کاری دارم به خاطر همین میگم بیا اونجا
3عاااااا الینا من کجا نگه دارم
-رسیدیم ؟! جلوی اون پاساژ نگه دار
جلو پاساژ نگه داشت و پیاده شدم خودشم پیاده شد و پشت سرم اومد رفتیم آخرین مغازه پاساژ که گوشه بود یه لثه گیر بی رنگ و کمر دان 7 خریدم با یه میت مشکی (عکساشونو میزارم)
تو راه برگشت به ماشین سئوک گفت
3تو رزمی کاری؟
-اهم تقریباً ده ساله
3اووو
سوار ماشین شدیم که تو ماشین یه شماره ناشناس زنگ زد منم طبق معمول جواب ندادم که پیام داد
...جواب بده کار دارم...
نمیدونستم کی بود که دو باره زنگ زد
-الو شما
*منم یونگی
-اها
*امروز باید ببینمت
-نه نمیشه عصر یه جایی کار دارم
*پس شب میبینمت
-ودف
*میام خونتون
-نه آقا کجا میای
*ساعت نه میام فعلا
-وایستا ببینم که دیدم تلفنو قطع کرد



ادامه دارد.....
عکس کمربند دان هفتو پیدا نکردم عکس کمربند مشکی ساده رو گذاشتم🤣🤣