زندگی رویاییپارت

زندگی رویایی:پارت۱۴
ویو ا.ت:
چرا باید باهاش اینقدر گرم بگیره..
موقعی که ایدا این جرعت رو بهش داد کاترین خودش رو به د.....یک کوک مالوند خیلی قبلم شکست ولی کاری نکردم خودم رو به حال بد بودن نشون ندادم سعی کردم آروم باشم خدا لعنتت نکنه ایدا
ایدا که تازه ویندوزش بالا آمد منو نگاه کرد ولی من هم از خودش هم داداشش دلخور بودم..
زیاد اهمیت ندادم این بار من بطری سوجو رو چرخوندم افتاد به منو تهیونگ گفتم
+تهیونگا..جرعت حقیقت
$امم..حقیقت
+تو به یکی از دخترای کلاس چشم داری
من میدونستم بین ایدا و تهیونگ یه چیزای هست ولی نشون نمی‌دادم...تهونگ تو فکر فرو رفت و خجالت کشید و گف
$نمیدونم..اره
همه گفتن اوووو
تهیونگ هم همینطوری خجالت می‌کشید
نگاه های سنگین کسی رو روی خودم احساس کردم ولی اهمیت ندادم مطمئنم کوکه
اینبار تهیونگ چرخوند افتاد رو جک و کوک
جک گف
¥استاد..جرعت حقیقت
-خبب از اونجای که نمیخوام حقیقتا رو کشف کنید جرعت انتخاب می‌کنم
¥اووو استاددد..خبب یکی از دخترای کلاس رو بنشون رو پاهاتون و گردنش رو کبود کن
کوک داشت نگام می‌کرد همه بچه ها داشتن نگاش میکردن ولی من نگاش نمیکردم دیدم داره میره سمت کاترین که یهو..
دیدگاه ها (۴)

زندگی رویایی:پارت۱۵یهو آمد سمتم و منو بلند کرد و نشوند رو پا...

زندگی رویایی:پارت ۱۶ویو چند مین بعد: ویو‌ا ا.تهمه پسرا مست ب...

زندگی رویایی:پارت۱۳ویو‌کوک:جیمین زنگ زده بود رفتم یه گوشه و ...

زندگی رویایی:پارت۱۲ویو ساعت ۵ قبل دورهمی:ویو‌ا.تچشمام رو باز...

black flower(p,317)

black flower(p,323)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط