وقتی تو رستوران باهاش آشنا میشی تک پارتی
امروز مثل همیشه رفتم به کافه همیشگی تا عشقمو ببینم که دیدم یه پسره اومد بغلم نشست
_ عاشقشی
. اره تو از کجا فهمیدی
_ خب دیگه می خوای بهت کمک کنم تو عاشقت بشه
. اره پس دوستم اسم من کیم ا/ت اسم تو چیه
_اسم منم پارک جیمینه خب حالا پاشو برو سفارش بده
پاشدم رفتم سفارش دیدم تو راه برگش داشتم راه میرفتم که جیمین برام زیر پایی گرفت و من اوفتادم ولی قبل از اینکه بیوفتم توی یه جای نرم فرود اومدم توبغلم عشقم یعنی تهیونگ بودم وای لپام سرخ شده بود داشتیم به هم زل میزدیم که پرسید :شما حالتون خوبه
. بله ممنون
تهیونگ :بهتره بیشتر مراقب باشید بعد از این اتفاق رفتم سفارشم و خوردم داشتم بلند میشدم که برم
_شمارتو بده
شمارمو دادم بعد از خداحافظی رفتم خونه
(یک هفته بعد) الان از اون اتفاق ،یک هفتع میگذره و من هر روز میرم کافه و جیمین هربار کاری میکنه که به تهیونگ نزدیک تر بشم ولی من جدیدا یه حسایی به جیمین پیدا کرده بود پس زنگ زدم به جیمین و خواستم که اونو ببینم بغل رودخانه.......
شب شد به خودم رسیدم رفتم پیش جیمین درست سر موقع تارفتم رفتم بغلش کردم
. جیمین من یه نفرو دوست دارم ولی چجوری بهش اعتراف کنم
_من برات ادای اون یه نفر رو در میارم تو بگو که فلانی من تو از صمیم قلب دوست دارم
منم دستاشو گرفتم و بهش گفتم جیمین عشق همیشگیم من از صمیم قلب تورو دوست دارم
_آفرین همین جوری برو به اون اعتراف کن
. خب من اعتراف کردم بهش
جیمین که ویندوزش بالا نیومده بود
_ هان
. تو اون کسی بودی که بهش میخواستم اعتراف کنم
_ مگه تو عاشق تهیونگ نیستی
. نه من عاشق تو ام
_از انتخابت مطمئینی
. اره
اروم اروم نزدیکم شد با تردید به چشام نگاه کرد و من بهش اطمینا دادم و پیش قدم شدم لبامو گذاشتم رو لباش و شروع کردم به بوسیدن لباش خیلی لبای خوش مزه ای داشت
پایان
لایک جیگرا
_ عاشقشی
. اره تو از کجا فهمیدی
_ خب دیگه می خوای بهت کمک کنم تو عاشقت بشه
. اره پس دوستم اسم من کیم ا/ت اسم تو چیه
_اسم منم پارک جیمینه خب حالا پاشو برو سفارش بده
پاشدم رفتم سفارش دیدم تو راه برگش داشتم راه میرفتم که جیمین برام زیر پایی گرفت و من اوفتادم ولی قبل از اینکه بیوفتم توی یه جای نرم فرود اومدم توبغلم عشقم یعنی تهیونگ بودم وای لپام سرخ شده بود داشتیم به هم زل میزدیم که پرسید :شما حالتون خوبه
. بله ممنون
تهیونگ :بهتره بیشتر مراقب باشید بعد از این اتفاق رفتم سفارشم و خوردم داشتم بلند میشدم که برم
_شمارتو بده
شمارمو دادم بعد از خداحافظی رفتم خونه
(یک هفته بعد) الان از اون اتفاق ،یک هفتع میگذره و من هر روز میرم کافه و جیمین هربار کاری میکنه که به تهیونگ نزدیک تر بشم ولی من جدیدا یه حسایی به جیمین پیدا کرده بود پس زنگ زدم به جیمین و خواستم که اونو ببینم بغل رودخانه.......
شب شد به خودم رسیدم رفتم پیش جیمین درست سر موقع تارفتم رفتم بغلش کردم
. جیمین من یه نفرو دوست دارم ولی چجوری بهش اعتراف کنم
_من برات ادای اون یه نفر رو در میارم تو بگو که فلانی من تو از صمیم قلب دوست دارم
منم دستاشو گرفتم و بهش گفتم جیمین عشق همیشگیم من از صمیم قلب تورو دوست دارم
_آفرین همین جوری برو به اون اعتراف کن
. خب من اعتراف کردم بهش
جیمین که ویندوزش بالا نیومده بود
_ هان
. تو اون کسی بودی که بهش میخواستم اعتراف کنم
_ مگه تو عاشق تهیونگ نیستی
. نه من عاشق تو ام
_از انتخابت مطمئینی
. اره
اروم اروم نزدیکم شد با تردید به چشام نگاه کرد و من بهش اطمینا دادم و پیش قدم شدم لبامو گذاشتم رو لباش و شروع کردم به بوسیدن لباش خیلی لبای خوش مزه ای داشت
پایان
لایک جیگرا
۵.۰k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.