criminal case part19 🕖📔🎞️🖋️
criminal case part19 🕖📔🎞️🖋️
ادامه ی فلش بک
از زبان جونگ کوک
➕: فکر می کردم اومدن یه بچه می تونه خوشبختتمون کنه حداقل من اینطور فکر می کردم ولی نمی دونستم یه روز به دست پدر خودش کشته میشه
➖: بارها گفتم من نمی خواستم اون بمیره (داد) فکر می کنم فراموش کردم؟ بیشتر از تو من منتظر این بودم که خونه با صدای شیرینش پر شه هرجا که پا میزاری یکی از عروسکاشو ببینی (بغض کرده اما وانمود میکنه گلوش گرفته درصورتی که درحال منفجر شدنه)
➕: حالا که نیست یعنی دیگه نیست پس منم دیگه نمی تونم بدون دخترمون باشم
نمی خوام با قاتل بچم زیر به سقف رو یه تخت بخوابم
تا جمله ی آخرشو که مثل یه زهر بود بهم پاشید ساکشو برداشت و از اتاق خارج شد
➖: ا/ت... ا/ت...
ا/ت.... (عربده)
پایان فلش بکی که ا/ت خونه رو ترک کرد
بازگشت به فلش بکی که به کوک گفتن ا/ت تصادف کرده
از زبان جونگ کوک
رفتن ا/ت باعث شده یه آدم بی خبر از خود بشم که زندگیشو تو بار میگذرونه
حس کردم جیب شلوارم داره میلرزه که فهمیدم یه تماس دارم اما کی میتونه باشه؟ تهیونگ که جلوروم با یه دختر مشغوله
برش داشتم که یه زن بود
ناشناس: شما آقای جئون جونگ کوک هستید؟
➖: خودمم
ناشناس: من از بیمارستان باهاشون تماس میگیرم لطفاً هرچه سریعتر خودتونو برسونین
➖: مگه اونجا چه خبره؟
ناشناس: خانومتون تصادف کرده
تا اینو گفت چشمام داشتن از حدقه میزدن بیرون
➖: کدوم بیمارستان؟
ناشناس: ******** (خودتون یه چی بسازین)
قطع کردم با اون حالت مستی که داشتم از جام بلند شدم و با تمام سرعت تو دل شب می روندم
تا خودمو رسوندم بیمارستان بخشارو مثل دیوونه ها می گشتم که پیداش کردم
پایان فلش بک
ادامه ی فلش بک
از زبان جونگ کوک
➕: فکر می کردم اومدن یه بچه می تونه خوشبختتمون کنه حداقل من اینطور فکر می کردم ولی نمی دونستم یه روز به دست پدر خودش کشته میشه
➖: بارها گفتم من نمی خواستم اون بمیره (داد) فکر می کنم فراموش کردم؟ بیشتر از تو من منتظر این بودم که خونه با صدای شیرینش پر شه هرجا که پا میزاری یکی از عروسکاشو ببینی (بغض کرده اما وانمود میکنه گلوش گرفته درصورتی که درحال منفجر شدنه)
➕: حالا که نیست یعنی دیگه نیست پس منم دیگه نمی تونم بدون دخترمون باشم
نمی خوام با قاتل بچم زیر به سقف رو یه تخت بخوابم
تا جمله ی آخرشو که مثل یه زهر بود بهم پاشید ساکشو برداشت و از اتاق خارج شد
➖: ا/ت... ا/ت...
ا/ت.... (عربده)
پایان فلش بکی که ا/ت خونه رو ترک کرد
بازگشت به فلش بکی که به کوک گفتن ا/ت تصادف کرده
از زبان جونگ کوک
رفتن ا/ت باعث شده یه آدم بی خبر از خود بشم که زندگیشو تو بار میگذرونه
حس کردم جیب شلوارم داره میلرزه که فهمیدم یه تماس دارم اما کی میتونه باشه؟ تهیونگ که جلوروم با یه دختر مشغوله
برش داشتم که یه زن بود
ناشناس: شما آقای جئون جونگ کوک هستید؟
➖: خودمم
ناشناس: من از بیمارستان باهاشون تماس میگیرم لطفاً هرچه سریعتر خودتونو برسونین
➖: مگه اونجا چه خبره؟
ناشناس: خانومتون تصادف کرده
تا اینو گفت چشمام داشتن از حدقه میزدن بیرون
➖: کدوم بیمارستان؟
ناشناس: ******** (خودتون یه چی بسازین)
قطع کردم با اون حالت مستی که داشتم از جام بلند شدم و با تمام سرعت تو دل شب می روندم
تا خودمو رسوندم بیمارستان بخشارو مثل دیوونه ها می گشتم که پیداش کردم
پایان فلش بک
۳۲.۱k
۰۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.