یک ساعت بعد
¹⁴
یک ساعت بعد
کوک: عزیزم این همسر اول پدرمه خانم بزرگ
ا/ت:سلام
جوری: سلام
کوک: اینم مامانمه
ا/ت: سلام
م.ک: سلام عروسم خوبی خوشگلم
ا/ت: ممنون
م.ک:جونگکوک بهم گفته بود شما از دانشگاه باهم هستید درسته اسمت یادم نمیاد
کوک: ا/ت
م.ک: اها ا/ت درسته خانم دکتر ا/ت
ا/ت: 😊
کوک: پدرم الان سفر کاریه وقتی برگشت معرفیت میکنم
ا/ت:اهمم باشه عزیزم من میرم سرویس برمیگردم
کوک: باشه فدات شم
رفتم سرویس و برگشتم جی هون رو دیدم سریع فرار کردم
کوک: ا/ت خوبی؟
ا/ت: جونگکوک
کوک: چیشده؟ چیشده؟ اروم باش
ا/ت:جی هون
کوک: هنوز میترسی؟
ا/ت: اهمم کمکم کن
اهنگ آرومی پخش کردن چندتا کاپل شروع کردن با هم رقصیدن
کوک: این افتخار رو به من میدی خانم کیم
دستم رو گذاشتم تو دستش و باهم شروع کردیم به رقصیدن
اومم حس عجیبی داشتم مثل رویا میمونه من الان یه بازیگرم نباید از احساسات خودم برای ادامه سریال نباید استفاده کنم جونگکوک هنوز نمیدونه من کیم؟
بعد از پایان رقص به کاپل های دیگه نگاه میکردم و همه پارتنر خودشون رو میبوسیدند
یه نگاهی به جونگکوک کردم صورتشو به صورتم نزدیک کرد لبشو گذاشت رو لبم
ا/ت: 😳
کوک: تمام شد
ا/ت: چرا؟
کوک: چی چرا؟
ا/ت: چرا منو بوسیدی؟
کوک: فکر کن ما الان بازیگریم
ا/ت: بوسه اولم بود
کوک: ۲۷سالته این بوسه اولت بود؟
ا/ت: سن من رو از کجا میدونی؟
کوک: همسن هستیم نگران نباش خیلی از بازیگر های دیگه هم بوسه اولشون رو تو سریال ها انجام دادند
ا/ت: من نگران نیستم
کوک: راستی امشب از اینجا نمیتونیم بریم خانم بزرگ گفتند که اتاق گرفتند
ا/ت: خب خودت تنها برو تو اون اتاق
کوک: خانم بزرگ وقتی گفتند ما فقط باید بگیم چشم به امشبه
ا/ت: باشه فقط امشب
کوک: من میرم پیش دوستام
رفتم پیش مامان جونگکوک
م.ک: تنها به نظر میرسی
ا/ت:اهمم
م.ک: بیا بشین من بعد از این همه سال اولین بار تورو میبینم
ا/ت: خانم جئون من جونگکوک رو بعد از ۷ سال دیدم و زیاد نیست باهم هستیم
م.ک: واقعا؟
ا/ت: آره
م.ک: جوری میگه اول باید جی هون ازدواج کنه اگر جوری نبود خیلی زودتر برای شما مراسم میگرفتیم
ا/ت: جوری؟
م.ک: خانم بزرگ همسر اول شوهرم
ا/ت: اها راستش ما فعلا هم قصدش رو نداریم
م.ک: باشه عزیزم
ا/ت: من خستم کارت اتاقمون کجاست میرم بخوابم
م.ک: باشه عزیزم شب بخیر
ا/ت: شب بخیر
رفتم تو اون اتاق
اگر یه روز بیشتر بمونم فکر کنم باید باهاش ازدواج هم کنم
روبروی آینه بودم داشتم خودم رو میدیدم دستم رو گذاشتم رو لبم وایی چقدر خوب بود
ساعت ۱۲ شبه چرا نمیاد
در اتاق باز شد
ا/ت: جونگکوک اومدی
اومد نزدیکم
کوک: ا/ت
ا/ت: بله
کوک: امشب خیلی خوشگل شدی
ا/ت: من؟
کوک: آره
ا/ت: ممنون صبر کن ببینم نوشیدنی خوردی؟
کوک:نه فقط یه کوچولو
ا/ت: مطمئنی فقط یه کوچولو؟
کوک: آره
یک ساعت بعد
کوک: عزیزم این همسر اول پدرمه خانم بزرگ
ا/ت:سلام
جوری: سلام
کوک: اینم مامانمه
ا/ت: سلام
م.ک: سلام عروسم خوبی خوشگلم
ا/ت: ممنون
م.ک:جونگکوک بهم گفته بود شما از دانشگاه باهم هستید درسته اسمت یادم نمیاد
کوک: ا/ت
م.ک: اها ا/ت درسته خانم دکتر ا/ت
ا/ت: 😊
کوک: پدرم الان سفر کاریه وقتی برگشت معرفیت میکنم
ا/ت:اهمم باشه عزیزم من میرم سرویس برمیگردم
کوک: باشه فدات شم
رفتم سرویس و برگشتم جی هون رو دیدم سریع فرار کردم
کوک: ا/ت خوبی؟
ا/ت: جونگکوک
کوک: چیشده؟ چیشده؟ اروم باش
ا/ت:جی هون
کوک: هنوز میترسی؟
ا/ت: اهمم کمکم کن
اهنگ آرومی پخش کردن چندتا کاپل شروع کردن با هم رقصیدن
کوک: این افتخار رو به من میدی خانم کیم
دستم رو گذاشتم تو دستش و باهم شروع کردیم به رقصیدن
اومم حس عجیبی داشتم مثل رویا میمونه من الان یه بازیگرم نباید از احساسات خودم برای ادامه سریال نباید استفاده کنم جونگکوک هنوز نمیدونه من کیم؟
بعد از پایان رقص به کاپل های دیگه نگاه میکردم و همه پارتنر خودشون رو میبوسیدند
یه نگاهی به جونگکوک کردم صورتشو به صورتم نزدیک کرد لبشو گذاشت رو لبم
ا/ت: 😳
کوک: تمام شد
ا/ت: چرا؟
کوک: چی چرا؟
ا/ت: چرا منو بوسیدی؟
کوک: فکر کن ما الان بازیگریم
ا/ت: بوسه اولم بود
کوک: ۲۷سالته این بوسه اولت بود؟
ا/ت: سن من رو از کجا میدونی؟
کوک: همسن هستیم نگران نباش خیلی از بازیگر های دیگه هم بوسه اولشون رو تو سریال ها انجام دادند
ا/ت: من نگران نیستم
کوک: راستی امشب از اینجا نمیتونیم بریم خانم بزرگ گفتند که اتاق گرفتند
ا/ت: خب خودت تنها برو تو اون اتاق
کوک: خانم بزرگ وقتی گفتند ما فقط باید بگیم چشم به امشبه
ا/ت: باشه فقط امشب
کوک: من میرم پیش دوستام
رفتم پیش مامان جونگکوک
م.ک: تنها به نظر میرسی
ا/ت:اهمم
م.ک: بیا بشین من بعد از این همه سال اولین بار تورو میبینم
ا/ت: خانم جئون من جونگکوک رو بعد از ۷ سال دیدم و زیاد نیست باهم هستیم
م.ک: واقعا؟
ا/ت: آره
م.ک: جوری میگه اول باید جی هون ازدواج کنه اگر جوری نبود خیلی زودتر برای شما مراسم میگرفتیم
ا/ت: جوری؟
م.ک: خانم بزرگ همسر اول شوهرم
ا/ت: اها راستش ما فعلا هم قصدش رو نداریم
م.ک: باشه عزیزم
ا/ت: من خستم کارت اتاقمون کجاست میرم بخوابم
م.ک: باشه عزیزم شب بخیر
ا/ت: شب بخیر
رفتم تو اون اتاق
اگر یه روز بیشتر بمونم فکر کنم باید باهاش ازدواج هم کنم
روبروی آینه بودم داشتم خودم رو میدیدم دستم رو گذاشتم رو لبم وایی چقدر خوب بود
ساعت ۱۲ شبه چرا نمیاد
در اتاق باز شد
ا/ت: جونگکوک اومدی
اومد نزدیکم
کوک: ا/ت
ا/ت: بله
کوک: امشب خیلی خوشگل شدی
ا/ت: من؟
کوک: آره
ا/ت: ممنون صبر کن ببینم نوشیدنی خوردی؟
کوک:نه فقط یه کوچولو
ا/ت: مطمئنی فقط یه کوچولو؟
کوک: آره
- ۳۸.۹k
- ۰۲ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط