✭ستارگان عاشق✭
✭ستارگان عاشق✭
پارت⑦⑤
❅یونا❅
بک ولم کرد.زیر بارون دوتامون خیس شده بودیم.احساس میکردم الان از شدت هیجان سکته میکنم.نمیفهمم چرا منو بوسید.
آروم گفت:کریسمس مبارک
بعدش رفت.زبونم بنداومده بود تا زمانی که بره سوار ماشین شه نگاش کردم.از اون یکی در رفتم داخل اون یکی به خوابگاه نزدیکتر بود.زمین سرتر شده بود.توقلبم جنگ سلولی شده بود.دستمو گذاشتم رو لبام.یه حس خاصی داشتم.
واقعا منظورش از این کار چی بود.وااای دارم دیوونه میشم
✠بکهیون✠
$مطمئنی خوبی؟ _اره هیونگ . باز دروغ گفتم یه دروغ دیگه،بکهیون کار خوبی کردی اون باید فراموشت میکرد...خیلی اشتباه کردی باز بهش نزدیک شدی...اگه یه حس تنفر از تو،تو دلش باشه خیلی بهتره از عشقیه که آخرش جدایی و غمه.
سرمو گذاشتم رو بالشم.$بک فردا تا جشن باید برسیا بابا فردا ساعت ۶ صب میاد بالا سرت.
_باشه
$جالبه عادت دراوردن صدا رو ترک کردی. تودلم گفتم نمیدونی که افکارم نمیزاره امشب بخوابم...
هنوز همه اتفاقات امشب جلو چشمام بود،وحشت و نفرت ته یون...خشم سوهو
◇هیومین◆
شکلاتارو بسته بندی کردم همه رفته بودن فقط منو دی او و سهون مونده بودیم.سهون حکم بادیگارد منو داشت منو دی اوهم شکلات و کرم کاکائو و شیرینی و بیسکوییتو.... درست میکردیم.سهون پوکر نگامون میکرد.خوابش میومد ولی نمی رفت.ساعت ۲ شب کارمون تموم شد.سهونم هر ۵ دیقه چرت زد.رفتم اتاقم.
چراغ خوابو روشن کردمو چشمم به جعبه ی کادو رو میز افتاد.برش داشتمو نشستم رو تختم.رو برگه نوشته بود*از طرف یه دوست برای هیومین.با کنجکاوی بازش کردم.یه گردنبند بود رو پلاکش نوشته بود فایتینگ.یه برگه سفید تو جعبه بود بازش کردم*هیچوقت احساس تنهایی نکن.من همیشه مراقبتم،نباید ناراحت باشی وگرنه منم ناراحت میشم.هروقت به کمک نیاز داشتی من میام...ناامید نشو)لبخند زدم اونیکی همیشه کمکم میکرد کریس بود
جعبه رو گذاشتم کنار چراغ خوابو خاموش کردم
چشامو بستم...باز به راه حل جیون فکر کردم،نه نه نباید این تنها راه باشه///
♡سهون♥
$کریسمس مبارککککک هوهووووهوهوووووهوهوووووو هی درازای بدقــــــواره.
_چان تورو خدا برو بیرون $اممممم باید کریسمس دی رو بخونم...اهـــم اوهوووم
Just like the Christmas day
Sonkkoba gidarideon
Just like the Christmas day oh
Neol saenggag hamyeon geuttae
Geu shijeol eorinae cheoreom
Manyang deultteugon hae
You are just like Christmas day
You are just like Christmas dayyyyyyyyyyyyyy
_آخه فدات مگه صدات انقد قشنگه که نشستی آهنگ میخونی شعر لی سومان از این بهتره
کریس خیلی وحشتناک چانو نگاه میکرد.چان:یا حضرت اکسودوس من برم تا پوستم کنده نشده
_حالا شانس اوردی دی او نیس.چان:دی او؟؟؟ زد منو کشت. آستینشو داد بالا دستش قرمز شده بود.خندیدم_برو تا کریس اونورتم کبود نکرده.###
قرار بود بریم تا اجرا کنیم.همون آهنگی که چان خوندش.در اتاقو باز کردم.بوی شکلات کل خوابگاهو گرفته بود.کیوری ظرف شکلاتو اورد سمتم*میخوری؟ قاشقو پر کردمو گذاشتم تو دهنم_اومممم خوشمزس ممنون.خندید...البته این همیشه میخنده *هیو درست کرده.ایون جیغ جیغ کنان از اشپزخونه دراومد و رفت سمت در خروجی_هی هام ایون جونگ. برگشت:چیه؟ _چیشده؟ اوفی کشید:هیو دیوونه رفته پیش جسیکا حالا کریسمسمونو زهرمار نکنه این دختر._جدی؟ ایون:اره
از جلوش رد شدم میخواسم دروباز کنم که گفت:سهون میدونستی که...
با عجله گفتم:چی؟
#loverstars
پارت⑦⑤
❅یونا❅
بک ولم کرد.زیر بارون دوتامون خیس شده بودیم.احساس میکردم الان از شدت هیجان سکته میکنم.نمیفهمم چرا منو بوسید.
آروم گفت:کریسمس مبارک
بعدش رفت.زبونم بنداومده بود تا زمانی که بره سوار ماشین شه نگاش کردم.از اون یکی در رفتم داخل اون یکی به خوابگاه نزدیکتر بود.زمین سرتر شده بود.توقلبم جنگ سلولی شده بود.دستمو گذاشتم رو لبام.یه حس خاصی داشتم.
واقعا منظورش از این کار چی بود.وااای دارم دیوونه میشم
✠بکهیون✠
$مطمئنی خوبی؟ _اره هیونگ . باز دروغ گفتم یه دروغ دیگه،بکهیون کار خوبی کردی اون باید فراموشت میکرد...خیلی اشتباه کردی باز بهش نزدیک شدی...اگه یه حس تنفر از تو،تو دلش باشه خیلی بهتره از عشقیه که آخرش جدایی و غمه.
سرمو گذاشتم رو بالشم.$بک فردا تا جشن باید برسیا بابا فردا ساعت ۶ صب میاد بالا سرت.
_باشه
$جالبه عادت دراوردن صدا رو ترک کردی. تودلم گفتم نمیدونی که افکارم نمیزاره امشب بخوابم...
هنوز همه اتفاقات امشب جلو چشمام بود،وحشت و نفرت ته یون...خشم سوهو
◇هیومین◆
شکلاتارو بسته بندی کردم همه رفته بودن فقط منو دی او و سهون مونده بودیم.سهون حکم بادیگارد منو داشت منو دی اوهم شکلات و کرم کاکائو و شیرینی و بیسکوییتو.... درست میکردیم.سهون پوکر نگامون میکرد.خوابش میومد ولی نمی رفت.ساعت ۲ شب کارمون تموم شد.سهونم هر ۵ دیقه چرت زد.رفتم اتاقم.
چراغ خوابو روشن کردمو چشمم به جعبه ی کادو رو میز افتاد.برش داشتمو نشستم رو تختم.رو برگه نوشته بود*از طرف یه دوست برای هیومین.با کنجکاوی بازش کردم.یه گردنبند بود رو پلاکش نوشته بود فایتینگ.یه برگه سفید تو جعبه بود بازش کردم*هیچوقت احساس تنهایی نکن.من همیشه مراقبتم،نباید ناراحت باشی وگرنه منم ناراحت میشم.هروقت به کمک نیاز داشتی من میام...ناامید نشو)لبخند زدم اونیکی همیشه کمکم میکرد کریس بود
جعبه رو گذاشتم کنار چراغ خوابو خاموش کردم
چشامو بستم...باز به راه حل جیون فکر کردم،نه نه نباید این تنها راه باشه///
♡سهون♥
$کریسمس مبارککککک هوهووووهوهوووووهوهوووووو هی درازای بدقــــــواره.
_چان تورو خدا برو بیرون $اممممم باید کریسمس دی رو بخونم...اهـــم اوهوووم
Just like the Christmas day
Sonkkoba gidarideon
Just like the Christmas day oh
Neol saenggag hamyeon geuttae
Geu shijeol eorinae cheoreom
Manyang deultteugon hae
You are just like Christmas day
You are just like Christmas dayyyyyyyyyyyyyy
_آخه فدات مگه صدات انقد قشنگه که نشستی آهنگ میخونی شعر لی سومان از این بهتره
کریس خیلی وحشتناک چانو نگاه میکرد.چان:یا حضرت اکسودوس من برم تا پوستم کنده نشده
_حالا شانس اوردی دی او نیس.چان:دی او؟؟؟ زد منو کشت. آستینشو داد بالا دستش قرمز شده بود.خندیدم_برو تا کریس اونورتم کبود نکرده.###
قرار بود بریم تا اجرا کنیم.همون آهنگی که چان خوندش.در اتاقو باز کردم.بوی شکلات کل خوابگاهو گرفته بود.کیوری ظرف شکلاتو اورد سمتم*میخوری؟ قاشقو پر کردمو گذاشتم تو دهنم_اومممم خوشمزس ممنون.خندید...البته این همیشه میخنده *هیو درست کرده.ایون جیغ جیغ کنان از اشپزخونه دراومد و رفت سمت در خروجی_هی هام ایون جونگ. برگشت:چیه؟ _چیشده؟ اوفی کشید:هیو دیوونه رفته پیش جسیکا حالا کریسمسمونو زهرمار نکنه این دختر._جدی؟ ایون:اره
از جلوش رد شدم میخواسم دروباز کنم که گفت:سهون میدونستی که...
با عجله گفتم:چی؟
#loverstars
۳.۲k
۲۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.