اسم: دیدار 🍷
اسم: دیدار 🍷
p¹³
ویو ا/ت:
اروم رفتم سمتش و روپاهاش نشستم. البته رو پاهاش نشستم و جوری بودم که انگار نشستم ولی چون خجالت میکشدمو و نمیخاستم وزنم روش باشه پس خودمو بالا گرفته بودم که یهو دوتا دستاشو گذاشت دو طرف رون لختم و منو نشوند رو پاهاش قلبم داشت مث چی میزددددد
تهیونگ:(دم گوش ا/ت) هیسس تا اخر مسیر باید همینطوری باشیم پس بهش عادت کن.
ا/ت:....... هممم........
ویو تهیونگ:
اینکه روی پاهام بود. حس خیلی خوبی بهم میداد. اما نباید عاشقش بشم چون به عنوان مافیا میشه نقطه ضعفم و خیلی راحت میتونن ازم همچیم رو بگیرن. بدون هیچ اختیاری سرم رو عقب بردم و گفتم
تهیونگ: آهههه......
ا/ت: آ... آقااا...... حالتون... خوبه؟
تهیونگ:(صورت ا/ت رو برده سمت خودش و فاصلشون ۵ سانت عه)
ا/ت: آ..... آقا..... دارید.... چیکار میکنید؟؟
تهیونگ: هیسسسس خانوم کوچولو قرار شد مقاومت نکنی (اروم)
ا/ت:(چشاشو به زمین داده)
تهیونگ: به من نگاه کن
راننده: ارباب.... رسیدیم
p¹³
ویو ا/ت:
اروم رفتم سمتش و روپاهاش نشستم. البته رو پاهاش نشستم و جوری بودم که انگار نشستم ولی چون خجالت میکشدمو و نمیخاستم وزنم روش باشه پس خودمو بالا گرفته بودم که یهو دوتا دستاشو گذاشت دو طرف رون لختم و منو نشوند رو پاهاش قلبم داشت مث چی میزددددد
تهیونگ:(دم گوش ا/ت) هیسس تا اخر مسیر باید همینطوری باشیم پس بهش عادت کن.
ا/ت:....... هممم........
ویو تهیونگ:
اینکه روی پاهام بود. حس خیلی خوبی بهم میداد. اما نباید عاشقش بشم چون به عنوان مافیا میشه نقطه ضعفم و خیلی راحت میتونن ازم همچیم رو بگیرن. بدون هیچ اختیاری سرم رو عقب بردم و گفتم
تهیونگ: آهههه......
ا/ت: آ... آقااا...... حالتون... خوبه؟
تهیونگ:(صورت ا/ت رو برده سمت خودش و فاصلشون ۵ سانت عه)
ا/ت: آ..... آقا..... دارید.... چیکار میکنید؟؟
تهیونگ: هیسسسس خانوم کوچولو قرار شد مقاومت نکنی (اروم)
ا/ت:(چشاشو به زمین داده)
تهیونگ: به من نگاه کن
راننده: ارباب.... رسیدیم
۱۸.۱k
۰۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.