عشقاجباری
#عشق_اجباری
PT:5
ا.ت:درباز کردم هولم داد تو اتاق
هیونجین:داشتی چه غلطی میکردی که در قفل کردی ها
ا.ت:بخدا هیچی فقط ترسیدم (بقض)
هیونجین:منم باور کردم در بستم هولش دادم افتاد رو تخت دست بند برداشتم دستش بستم به تخت لباساش در آوردم روی تک تک اجزای بدنش مارک ارغوانی گذاشتم رفتم سمت پو..سیش دوتا اسپنک محکم زدم بهش
ا.ت:ایییی هق هق بخدا کاری نکردم هق هق نزن ایییی درد داره هق هق یعدفه واردم کرد جیغ کشیدم اهههههه بسه هق هق بسه هق هق اییییی هق هق اهههه
هیونجین:محکم توش ضربه میزدم تا تو باشی در قفل نکنی موهاش گرفتم وقتی بالا پاین میشدم باعث میشد دردش بگیره اه اه عاشق زجر کشیدنتم آفرین ناله کن گریه کن
ا.ت:ایییی هق هق بسه هق هق خواهش میکنم اههههه جیغغغ بعد نیم ساعت ازم کشید بیرون آیی هق هق دستام باز کن عوضی هق هق ای هق
هیونجین:دستاش باز کردم دفع آخرت باشه در قفل میکنی
ا.ت:میخای بزنیم هرکاری کنی اما ازت بدم میاد اشغال عوضی تو منو بدبخت کردی میفمی اره (همشو با داد گفت همین جور با بغض)
هیونجین:نشستم اخی دختر کوچولو تفلکی خندیدم محکم زدم به دستش گلوش رفتم برای بار آخر باهام درست حرف بزن شروع کردم به زدنش
ا.ت:ایییی ایییی هق هق ایییی
هیونجین:موهاش گرفتم دفعه دیگه میکشمت با همین دستام خفت میکنم سرش کبوندم به تخت فهمیدی
ا.ت:نه میخای بازم بزنیم بزن دارم عادت میکنم
هیونجین:خیلی پروی شلاقم برداشتم محکم میزدم بهش
ا.ت:اییی هق هق اییییی هق هق ایییییییییی جیغ میزدم
هیونجین:شلاقم پرت کردم اون ور رفتم بیرون یعدفه از اتاق اومد بیرون رفتم سمتش.....
پایان.پارت پنج🍫
PT:5
ا.ت:درباز کردم هولم داد تو اتاق
هیونجین:داشتی چه غلطی میکردی که در قفل کردی ها
ا.ت:بخدا هیچی فقط ترسیدم (بقض)
هیونجین:منم باور کردم در بستم هولش دادم افتاد رو تخت دست بند برداشتم دستش بستم به تخت لباساش در آوردم روی تک تک اجزای بدنش مارک ارغوانی گذاشتم رفتم سمت پو..سیش دوتا اسپنک محکم زدم بهش
ا.ت:ایییی هق هق بخدا کاری نکردم هق هق نزن ایییی درد داره هق هق یعدفه واردم کرد جیغ کشیدم اهههههه بسه هق هق بسه هق هق اییییی هق هق اهههه
هیونجین:محکم توش ضربه میزدم تا تو باشی در قفل نکنی موهاش گرفتم وقتی بالا پاین میشدم باعث میشد دردش بگیره اه اه عاشق زجر کشیدنتم آفرین ناله کن گریه کن
ا.ت:ایییی هق هق بسه هق هق خواهش میکنم اههههه جیغغغ بعد نیم ساعت ازم کشید بیرون آیی هق هق دستام باز کن عوضی هق هق ای هق
هیونجین:دستاش باز کردم دفع آخرت باشه در قفل میکنی
ا.ت:میخای بزنیم هرکاری کنی اما ازت بدم میاد اشغال عوضی تو منو بدبخت کردی میفمی اره (همشو با داد گفت همین جور با بغض)
هیونجین:نشستم اخی دختر کوچولو تفلکی خندیدم محکم زدم به دستش گلوش رفتم برای بار آخر باهام درست حرف بزن شروع کردم به زدنش
ا.ت:ایییی ایییی هق هق ایییی
هیونجین:موهاش گرفتم دفعه دیگه میکشمت با همین دستام خفت میکنم سرش کبوندم به تخت فهمیدی
ا.ت:نه میخای بازم بزنیم بزن دارم عادت میکنم
هیونجین:خیلی پروی شلاقم برداشتم محکم میزدم بهش
ا.ت:اییی هق هق اییییی هق هق ایییییییییی جیغ میزدم
هیونجین:شلاقم پرت کردم اون ور رفتم بیرون یعدفه از اتاق اومد بیرون رفتم سمتش.....
پایان.پارت پنج🍫
- ۱۰.۶k
- ۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط