فصل شب دردناک

فصل۲ |شب دردناک|
پارت ۱۰۰

خوابش نمی‌آمد صدا های مهمان ها تمام شده بودن و هیچ صدایی به گوشش نمی‌خورد یه حسه بدی داشت انگار درونش چیزی بود که اذیتش میکرد رو تخت نشست و با حالت صدایی که از شکمش می‌آمد فهمید که گرسنه یا خالت ضعف شده کفش های را پاش کرد و به سمته در رفت ناگهانی چشم هایش سیاهی دید و زود دستش را گذاشت رو دیوار تا میخواست زمین نیافته قدم های سمته در برداشت کلید را در قفل ور پیچاند و از اتاق خارج شد چراغ ها خاموش بودن و از پله ها پایین رفت
وارد آشپزخونه شد و چراغ را روشن کرد ..
سمته یخچال رفت بعد از برداشتن غذا سمته ماهیتابه رفت غذا را ریخت در ماهیتابه و رو اوجاق گذاشت و بعد از روشن کردن باز هم اون سیاهی چشم هایش را پنهان کرد دختره زود دستش را گذاشت رو میز و حس کرد که افتاد رو زمین ولی با دستی که دوره کمرش حلقه شد دختره رو صندلی نشوند
زود بالا را نگاه کرد و ایل سونگ را دید
ایل سونگ: سرت گیج میره ؟
ات بدونه هیچ حرفی سرش را پایین انداخت
ایل سونگ: ببینم میخواهی این غذا رو بخوری این که ..
اوفی کشید و سمته اجاق رفت و زیرش را خاموش کرد سمته یخچال رفت و بعد از برداشت پاکت شیر و نودل چندیدن نوع وسایل خوراکی رو اپن گذاشت و آستین هایش را بالا برد
ات : لازم نیست
تا میخواست از رو صندلی بلند شه ناگهانی چشم هایش تاری دید و ایل سونگ زود دستش را گرفت نگران گفت
ایل سونگ: ات حالت خوب نیست
دختره دستش را از دست برادرش کشید و میخواست بره ولی برادرش عصبی شانه هایش را گرفت و رو صندلی نشوند اش
ایل سونگ: دختر حالت خوب نیست بزار برات یه چیزی درست کنم بخوری فردا صبح میریم دکتر باشه
چاره ای جز باشه نداشت سری تکون داد و ایل سونگ با شستن دست هایش شروع کرد ... بدونه هیچ حرفی برایه خواهرش نودل مرده علاقه ات رو درست کرد و رو میز گذاشت اش سمته کمد رفت و بعد از برداشت چاپستیک رفت سمته خواهرش و کنار بشقاب گذاشت
ایل سونگ: بیا ..
دختره از رو صندلی بلند شد و سمته برادرش رفت رو صندلی نشست و بردارش کنارش نشست چاپستیک را برداشت و اولین لقمه را برداشت و شروع به خوردن اش شد یه جوری از اون نودل می‌خورد انگار ده سالی غذا درست حسابی نخورده بود .... و بردارش در غصه درونش داشت او را می‌خورد با چشن های پر از بغض بهش خیره شده بود
دیدگاه ها (۱)

فصل۲ |شب دردناک|پارت ۱۰۱از ساعت شیش صبح بیدار شده بود و هر ...

فصل۲ |شب دردناک|پارت ۱۰۲میدونم این نامه یه روز به دستت میره ...

فصل۲ |شب دردناک|پارت ۹۹ درد هرکس را طبیبی داده ای رنج هرکس ر...

فصل۲ |شب دردناک |پارت ۹۸ایل سونگ: پدر معلوم هست چیکار میکنی ...

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط