ادامه پارت ۲۳
ادامه پارت ۲۳
ا.ت:نباید برام مهم باشه نمیدونم چرا دل تو دلم نبود ببینمش..
جیمین اومد توی خونه
ا.ت:سریع بلند شدم و دوییدم سمتش
ح.حالش چطوره جیمینا
جیمین:جیمینا؟
ا.ت:ببخشید لبمو گزیدم و دستشو گرفتم
لطفا بریم پیشش
جیمین:چشمای خستمو بستم و باز کردم
خیلی نگرانشی؟
صب که قشنگ بلبل زبونی میکردی
ا.ت:توروخدا بریم پیشش فقط میخوام ببینم خوبه یا نه...
جیمین:نمیخواد میارمش خونه
نمیتونم بزارم بمونه اونجا خطرناکه
میدونی که؟
ا.ت:سرمو تکون دادم
براش میخوای پرستار بگیری؟
جیمین:قطعا باید بگیرم اما...
ا.ت:من.. من میتونم
جیمین:تو چی و میتونی
ا.ت:رشته من پزشکیه
اگه بخوای میتونی منو بزاری پیشش
اینطوری اَمن تر نیست؟
جیمین:لبخند کمرنگی زدم..
خوبه بشین خونه لطفا این بار از اعتمادم سو استفاده نکن و عین دخترای خوب بشین تا بیام
ا.ت:خیالت راحت
جیمین:از خونه رفتم بیرون سوار ماشین شدم و رفتم سمت بیمارستان
رفتم سمت پذیرش
ببخشید آقای دکتر پارک کجا هستن؟
پرستار:پارکدوهیون؟
جیمین:بله
پرستار:الان بالای سر بیمار هستن
اتاق ۳۶
جیمین:اتاق یونگیه که سریع رفتم اتاقش
آقای پارک
دوهیون:سلام جیمینا اومدی؟
جیمین:با نفس نفس زدن لب زدم
بله میشه ببرمش؟
دوهیون:چرا انقد عجولی توو جیمین
جیمین:لطفا آقای پارک
دوهیون:چون شرایطتونو درک میکنم میزارم
ولی وای به حالت جیمین بزنی ناقص کنیش
جیمین:خندیدم،مثلا چیکارر؟
دوهیون:باشه بچه ببرش
دیگه لازم نیست که سفارش کنم؟
جیمین:نه نه اصل..
یونگی:آروم نالیدم ج.جیمین
جیمین:یونگییی سریع رفتم کنار تختش
ببینم خوبی؟
درد نداری؟
چیزی لازم نداری؟
دوهیون:از من انقدر احوال پرسی نکردی
جیمین:خندیدم و پشت سرم و خاروندم
ا.ت:نباید برام مهم باشه نمیدونم چرا دل تو دلم نبود ببینمش..
جیمین اومد توی خونه
ا.ت:سریع بلند شدم و دوییدم سمتش
ح.حالش چطوره جیمینا
جیمین:جیمینا؟
ا.ت:ببخشید لبمو گزیدم و دستشو گرفتم
لطفا بریم پیشش
جیمین:چشمای خستمو بستم و باز کردم
خیلی نگرانشی؟
صب که قشنگ بلبل زبونی میکردی
ا.ت:توروخدا بریم پیشش فقط میخوام ببینم خوبه یا نه...
جیمین:نمیخواد میارمش خونه
نمیتونم بزارم بمونه اونجا خطرناکه
میدونی که؟
ا.ت:سرمو تکون دادم
براش میخوای پرستار بگیری؟
جیمین:قطعا باید بگیرم اما...
ا.ت:من.. من میتونم
جیمین:تو چی و میتونی
ا.ت:رشته من پزشکیه
اگه بخوای میتونی منو بزاری پیشش
اینطوری اَمن تر نیست؟
جیمین:لبخند کمرنگی زدم..
خوبه بشین خونه لطفا این بار از اعتمادم سو استفاده نکن و عین دخترای خوب بشین تا بیام
ا.ت:خیالت راحت
جیمین:از خونه رفتم بیرون سوار ماشین شدم و رفتم سمت بیمارستان
رفتم سمت پذیرش
ببخشید آقای دکتر پارک کجا هستن؟
پرستار:پارکدوهیون؟
جیمین:بله
پرستار:الان بالای سر بیمار هستن
اتاق ۳۶
جیمین:اتاق یونگیه که سریع رفتم اتاقش
آقای پارک
دوهیون:سلام جیمینا اومدی؟
جیمین:با نفس نفس زدن لب زدم
بله میشه ببرمش؟
دوهیون:چرا انقد عجولی توو جیمین
جیمین:لطفا آقای پارک
دوهیون:چون شرایطتونو درک میکنم میزارم
ولی وای به حالت جیمین بزنی ناقص کنیش
جیمین:خندیدم،مثلا چیکارر؟
دوهیون:باشه بچه ببرش
دیگه لازم نیست که سفارش کنم؟
جیمین:نه نه اصل..
یونگی:آروم نالیدم ج.جیمین
جیمین:یونگییی سریع رفتم کنار تختش
ببینم خوبی؟
درد نداری؟
چیزی لازم نداری؟
دوهیون:از من انقدر احوال پرسی نکردی
جیمین:خندیدم و پشت سرم و خاروندم
۴.۷k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.