اربابکیم
#ارباب_کیم ♣️
#پارت_31
+داشتم به جین غذا میدادم که دیدم تهیونگ اومد اون طرف جین روی صندلی نشست.
ــ چشمم روشن
+نمیتونست غذا بخوره خودم بهش دادم.
ــ لازم نکرده تو بهش بدی خودم بهش میدم.
+غذا رو ازم گرفت و شروع کرد دادنش به جین.
+نگاه جین کردم که به زور خنده شو کنترل کرده بود.
یکم بیشتر دقت کردم تهیونک باموهای بهم ریخته نشسته بود و خیلی خنده دار و کیوت شده بود منم نتونستم خودمو نگه دارم شروع کردم به خندیدن جین هم تا منو دید نتونست خودشو نگه داره.
ــ شما دوتا چتونه؟
+خودتو دیدی(خنده)
تهیونگ بلند شد و رفت خودشو توی آینه دید.
ــ بی تربیتا
+جین که از خنده داشت از روی تخت میوفتاد.
+هی هی نیوفتی
£هه مواظبم
ــ یه وقت نترکین از خنده
+صدامو صاف کردن و بدون حرف نشستم روی صندلی.
ــ ا/ت
+هوم
ــ گشنت نیست اگه گشنته بیا بریم غذا بخوریم.
+جین اینجا تنهای
ــ جین که بچه نیست میتونه مواظب خودش باشه
+آها خب بریم.
ادامه دارد................♣️
#پارت_31
+داشتم به جین غذا میدادم که دیدم تهیونگ اومد اون طرف جین روی صندلی نشست.
ــ چشمم روشن
+نمیتونست غذا بخوره خودم بهش دادم.
ــ لازم نکرده تو بهش بدی خودم بهش میدم.
+غذا رو ازم گرفت و شروع کرد دادنش به جین.
+نگاه جین کردم که به زور خنده شو کنترل کرده بود.
یکم بیشتر دقت کردم تهیونک باموهای بهم ریخته نشسته بود و خیلی خنده دار و کیوت شده بود منم نتونستم خودمو نگه دارم شروع کردم به خندیدن جین هم تا منو دید نتونست خودشو نگه داره.
ــ شما دوتا چتونه؟
+خودتو دیدی(خنده)
تهیونگ بلند شد و رفت خودشو توی آینه دید.
ــ بی تربیتا
+جین که از خنده داشت از روی تخت میوفتاد.
+هی هی نیوفتی
£هه مواظبم
ــ یه وقت نترکین از خنده
+صدامو صاف کردن و بدون حرف نشستم روی صندلی.
ــ ا/ت
+هوم
ــ گشنت نیست اگه گشنته بیا بریم غذا بخوریم.
+جین اینجا تنهای
ــ جین که بچه نیست میتونه مواظب خودش باشه
+آها خب بریم.
ادامه دارد................♣️
- ۳.۷k
- ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط