ویدیو ته
ویدیو ته
باید یجی رو بیدار کنم،،،باید بکشمش مجبورم،،،،اهه،،،لعنتی،،،
=هی...یجی بیدار شوو
_هوممم...(بیدار میشه)کوک نیومد دمبالم؟
=چرا اومد...ولی تو خواب بودی بهم گفت ببرمت جنگل اونجا همو میبینید
_ج...جنگل چرا
=وختی همو دبیدید بپرس ازش من چه میدونم،،،،،،،،،،زود باش دیگه دیر میوفتیم
_ب...باشه اومدم
بلد شدیدو رفتید جنگل
(کوک ویدیو)
به هزار بدبختی تونستم بدون اینی که منو ببینم برم زیر زمین
+یجی...
(میاد تو و کسی رو نمیبینه)
+چ...چی....؟؟؟کجان پس....تهیونگ؟؟؟...ن...نهه...اون اینکارو نمیکنه...لعنتییییییییییی
(یجی ویدیو)
خیلی نگران بودم تهیونگ دستمو محکم گرفته بود،،،ما بیشترو بیشتر از خونه دور میشدیدم
وایمیستی
_تهیونگ من نمیخام بیام
=نمیخای بیای پیشه جونکوک
_تهیونگ...من...
=نکنه.....تو....بهم باور نداری
_ن...نههه...اشتباه برداشت نکنن
=پس زود باش بیا دیگه(دستت رو میگیره به راه ادامه میده)
_ا...تهیونگ...نمیخام بیام
=یجی عزیت نکن
_دستم رو ول کن تهیونگگگگ داری چی کار میکنییب
=خفه شوووو...
_هق...هق...تهیونگگگگ...خاهش میکنمممم
تهیونگ پرتت میکنه زمینو اسلحه رو سمتت میگیره
_هق...هق...ت...تهیونگ....داری چیکار میکنی
=متاسفم کیم یجی...
_تهیونگ...هق...ت..تو...از اولم قسدت همین بود مگه نه؟؟میخاستی...هق...باهام دوست شی...تا راحت تر بتونی بکشیم..هق...ولی..چ.چرا...مگه منچیکارت.کردم؟
=من....از جونکوک متنفرم...و اون ترو خیلی دوست داره...پس اگه تورو بکشم......اون عذاب میکشه
یجی بلد میشه و لوله ی تفنگ، با دستاش میگیره و اونو میزاره روی سرش
_خیله خوب....ش...شلیک....کن...زود باش...مگه برای همین منو نیاوردی اینجا،،،،پس انجامش بده لعنتییییی(دادو گریه)
=اهه...لعنت بهت(یه خورده اروم،عصبی،حرصی)
(ویدیو کوک)
همین جوری توی جنگل میدویدم و سرگردان بودم میدونستم تهیونگ این کارو میکنه....
+یجییییییییییییی
لعنت بهمممم نتو نستم ازش محافظت کنم لعنتیییییی
_زود باش دیگه شلیک کن
یجییی(صدارو از دور میشنون)
=هه...انگار عشقت داره از نگرانی میمیره
کوک اونا رو میبینه و با سرعت میدوه ولی تهیونگ یجی رو بینه بازوهاش میگیره
=یه قدم دیگه نزدیک شو تا کلشو به باد بدم
پارت ۴۱
باید یجی رو بیدار کنم،،،باید بکشمش مجبورم،،،،اهه،،،لعنتی،،،
=هی...یجی بیدار شوو
_هوممم...(بیدار میشه)کوک نیومد دمبالم؟
=چرا اومد...ولی تو خواب بودی بهم گفت ببرمت جنگل اونجا همو میبینید
_ج...جنگل چرا
=وختی همو دبیدید بپرس ازش من چه میدونم،،،،،،،،،،زود باش دیگه دیر میوفتیم
_ب...باشه اومدم
بلد شدیدو رفتید جنگل
(کوک ویدیو)
به هزار بدبختی تونستم بدون اینی که منو ببینم برم زیر زمین
+یجی...
(میاد تو و کسی رو نمیبینه)
+چ...چی....؟؟؟کجان پس....تهیونگ؟؟؟...ن...نهه...اون اینکارو نمیکنه...لعنتییییییییییی
(یجی ویدیو)
خیلی نگران بودم تهیونگ دستمو محکم گرفته بود،،،ما بیشترو بیشتر از خونه دور میشدیدم
وایمیستی
_تهیونگ من نمیخام بیام
=نمیخای بیای پیشه جونکوک
_تهیونگ...من...
=نکنه.....تو....بهم باور نداری
_ن...نههه...اشتباه برداشت نکنن
=پس زود باش بیا دیگه(دستت رو میگیره به راه ادامه میده)
_ا...تهیونگ...نمیخام بیام
=یجی عزیت نکن
_دستم رو ول کن تهیونگگگگ داری چی کار میکنییب
=خفه شوووو...
_هق...هق...تهیونگگگگ...خاهش میکنمممم
تهیونگ پرتت میکنه زمینو اسلحه رو سمتت میگیره
_هق...هق...ت...تهیونگ....داری چیکار میکنی
=متاسفم کیم یجی...
_تهیونگ...هق...ت..تو...از اولم قسدت همین بود مگه نه؟؟میخاستی...هق...باهام دوست شی...تا راحت تر بتونی بکشیم..هق...ولی..چ.چرا...مگه منچیکارت.کردم؟
=من....از جونکوک متنفرم...و اون ترو خیلی دوست داره...پس اگه تورو بکشم......اون عذاب میکشه
یجی بلد میشه و لوله ی تفنگ، با دستاش میگیره و اونو میزاره روی سرش
_خیله خوب....ش...شلیک....کن...زود باش...مگه برای همین منو نیاوردی اینجا،،،،پس انجامش بده لعنتییییی(دادو گریه)
=اهه...لعنت بهت(یه خورده اروم،عصبی،حرصی)
(ویدیو کوک)
همین جوری توی جنگل میدویدم و سرگردان بودم میدونستم تهیونگ این کارو میکنه....
+یجییییییییییییی
لعنت بهمممم نتو نستم ازش محافظت کنم لعنتیییییی
_زود باش دیگه شلیک کن
یجییی(صدارو از دور میشنون)
=هه...انگار عشقت داره از نگرانی میمیره
کوک اونا رو میبینه و با سرعت میدوه ولی تهیونگ یجی رو بینه بازوهاش میگیره
=یه قدم دیگه نزدیک شو تا کلشو به باد بدم
پارت ۴۱
۱۱.۹k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.