پارت

پارت ۵
اروم صورتشو نزدیک صورتم کرد و شروع کرد به بوسیدنم خیل ارومو لطفیف میبوسیدم
منم همراهیش میکردم
بعد چند مین ازم جدا شد
ا.ت:کوکی
جونگ کوک:الان اون به من گفت کوکیییی
جونگ کوک:جانم
ا.ت:من چند روزیه از یکی خیلی خوشم اومده عاشقش شدم دلم میخواد همین الان بغلش کنم
جونگ کوک:خب برو بغلش کن (با بغض)🥺
ا.ت:چی شد
جونگ کوک: برو کسیو که دوست دارییی بغل کن
دیدم جونگ کوک رفت داشت گریه میکرد
ا.ت:چرا داری گریه میکنی
جونگ کوک:ولم کن برو (خیلی گریه میکرد)
سریع بغلش کردم
ا.ت:ددی گریه نکن
جونگ کوک:چرا بغلم میکنی
ا.ت:خب گفتم میخوام کسی که دوسش دارمو بغل کنم
جونگ کوک:چ چی. چیی تو منو دوست دارییی
ا.ت:اوم خیلی خیلی خیلیی
جونگ کوک: محکم بغلم کرد
ا.ت:هیچ وقت تنهام نمیزاری نه؟
جونگ کوک:نه اصلا
ا.ت:من حوصلم سر رفته
جونگ کوک: بریم خرید
ا.ت:بریممم
ا.ت ویو رفتم آماده بشم آماده شدم رفتم از پله ها پایین دیدم جونگ کوک مثل فرشته ها پایین وایساده
جونگ کوک:واییی چقد تو کیوتییی
ا.ت:توهم مثل فرشته ها شدی
جونگ کوک:هوم مرسی بیب
جونگ کوک:رفتم سمت ماشین درو برای ا.ت باز کردم
جونگ کوک:بفرمایید پرنسس
ا.ت:ممنون شاهزاده
ا.ت ویو: رسیدیم به یه فروشگاه پوشاک کاپلی
دیدگاه ها (۲)

یک دفعه .... دیدم یکی از پشت سر دهنمو گرفت جونگ کوک هم اون د...

پارت جدید خیلی طولانی شداااا برید حال کنید😂😂

پارت ۴ اوففففف باشش رفتم کنارش خوابیدم ازش فاصله گرفتم اونم...

ᵐʳ.ʲᵉᵒⁿ:#iranians_love_jkارمیا حمایت کنیدمیدونم شاید ارمی نب...

"سرنوشت " p,38...یهو .... ا/ت رو بغل کرد و پیشونیشو بوسید .....

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط