پارت عشق ناگهانی

پارت ۱۰ عشق ناگهانی

کوک ویو
وقتی اون کارو کرد خیلی تعجب کرده بودم، لب های سردش و روی لبام گذاشت یه حس عالی داشت. من و اون دقیقا تضاد همدیگه ایم «لبای من گرم و لبای اون سرد»

1مین بعد

ات ویو
دیدم همراهی نمیکنه خواستم ازش جدا شم
که یهو، دستشو روی کمرم گذاشت واین دفعه کوکی بود که همین کارو آغاز کرد.
منم چون میخواستم همکاری کنم و اتفاق های دیگه اصلا برام مهم نیست(یعنی حرف های خبرنگارها و اینجور چیزا)

6 مین بعد

ات ویو
نفس کم آورده بودم
محکو به بازوش زدم اما هیچ فایده ای نداشت اون خیلی قوی بود، اما خودش فهمید و ولم کرد
کوک. انتظار همچین حرکتی رو، نداشتم
ات. باید داشته باشی چون ، خیلی از این اتفاق ها میوفته
کوک. عهه پس...

حمایت ❤😊
دیدگاه ها (۰)

عشق ناگهانی پارت ۱۱ ببخشید که دیر گذاشتم. علامت کوک. علام...

پارت ۱۲و۱۳ اسماته هرکی میخواد براش تو پیویش بفرستم🌸☘️

عشق ناگهانی پارت ۹ات. ببین بهت یه هفته وقت میدم تا خودتو نشو...

فیک عشق ناگهانی پارت ۸ویو توی راه.. . ات...منو کوک سوار موتو...

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭𝟑𝟑ات هنوز تو فکر خواب بود که ص...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۳ توی بیمارستان با هم صحبت کردیمهلن : عش...

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭𝟑𝟏ات خشکش زده بود. نمی‌دونست ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط