عشق اجباری
عشق_اجباری
PT.۱۵
هیونجین:ا.ت بلند شو تا چند دقیقه دیگه میکاپر ها میان پاشو بیب (آروم درگوش ا.ت)
ا.ت:نوموخوام بزار یکم دیگه بخوابم هیون (باحالت کیوت)
هیونجین:(این الان به من گفت هیون باحات ذوق تو دلش) قریون هیون گفتنت برم من پاشو عشقم پاشو
ا.ت:باشه(پاشدم رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادمو اومد بیرون که دیدم هیونجین داره به یه لباس عروس خیلی خوشگل نگاه میکنه(عکسشو میزارم🫣😅)گفتم هیون این چرا اینقدر قشنگههههه🥹
هیونجین:معلومه که قشنگه (با نیشخند )سلیقه من عالیه میدونی از کجا فهمیدم گه سلیشقم خوبه
ا.ت:از کجا (با دهن پر داشت یه چیزی میخورد🧇)
هیونجین:تو اتنخاب تو (خمار)
ا.ت:با این حرفش خجالت کشیدم🫠😊☺️
ویو خودم 😅🫣
میکاپر ها اومدنو ا.ت و آماده کردن لباس عروس و تنش کردن ار اون ور هم هیونجین داشت آماده میشد(عکس آماده شدن هیونجینم میزارم)
خوب هیونجین رفت دنبال ا.ت که وقتی ا.ت و دید گفت
هیونجین:میتونم بپرسم شما چرا اینقدر زیبایین
ا.ت:شماهم خیلی جذابین
سالن عروسی
ا.ت:دم گوش هیونجین اینا همشون مافیان؟
هیونجین:ارع
ا.ت:باشههه
عاقد:خانم (فامیلی ا.ت و نمیدونم یه چیزی خودتون بزارین😅🤣)ا.ت آیا شمارو به عقد آقای هوانگ هیونجین درآورم بله 🥳🥳🥳
بعدم همو بوسیدن💋
ا.ت:داشتیم با مهمون ها سلام میکردیم که یهو دیدم نهه اون اون جونگ کوک بود (باترس تو دلش)
خوب یه توضیح بِدم جونگ کوک دوست پسر قبلی ا.ت که میخواسته بهش تجاوز کنه و ا.ت نذاشته حالا این تجاوزه کی بود روزه قبلی که هیونجین ا.ت و دزدیه و جونگ کوک تمام مدت دنبال ا.ت میگشته و راستی جونگ کوکم مافیاست و هیونجین ازش متنفره
جونگ کوک:......
پایان پارت ۱۵🍊
یعنی چی میشه🤭🤣
لباس عروس ا.ت اسلاید اول
لباس هیونجین اسلاید دوم
لباس جونگ کوک اسلاید سوم
PT.۱۵
هیونجین:ا.ت بلند شو تا چند دقیقه دیگه میکاپر ها میان پاشو بیب (آروم درگوش ا.ت)
ا.ت:نوموخوام بزار یکم دیگه بخوابم هیون (باحالت کیوت)
هیونجین:(این الان به من گفت هیون باحات ذوق تو دلش) قریون هیون گفتنت برم من پاشو عشقم پاشو
ا.ت:باشه(پاشدم رفتم دستشویی کارای لازمو انجام دادمو اومد بیرون که دیدم هیونجین داره به یه لباس عروس خیلی خوشگل نگاه میکنه(عکسشو میزارم🫣😅)گفتم هیون این چرا اینقدر قشنگههههه🥹
هیونجین:معلومه که قشنگه (با نیشخند )سلیقه من عالیه میدونی از کجا فهمیدم گه سلیشقم خوبه
ا.ت:از کجا (با دهن پر داشت یه چیزی میخورد🧇)
هیونجین:تو اتنخاب تو (خمار)
ا.ت:با این حرفش خجالت کشیدم🫠😊☺️
ویو خودم 😅🫣
میکاپر ها اومدنو ا.ت و آماده کردن لباس عروس و تنش کردن ار اون ور هم هیونجین داشت آماده میشد(عکس آماده شدن هیونجینم میزارم)
خوب هیونجین رفت دنبال ا.ت که وقتی ا.ت و دید گفت
هیونجین:میتونم بپرسم شما چرا اینقدر زیبایین
ا.ت:شماهم خیلی جذابین
سالن عروسی
ا.ت:دم گوش هیونجین اینا همشون مافیان؟
هیونجین:ارع
ا.ت:باشههه
عاقد:خانم (فامیلی ا.ت و نمیدونم یه چیزی خودتون بزارین😅🤣)ا.ت آیا شمارو به عقد آقای هوانگ هیونجین درآورم بله 🥳🥳🥳
بعدم همو بوسیدن💋
ا.ت:داشتیم با مهمون ها سلام میکردیم که یهو دیدم نهه اون اون جونگ کوک بود (باترس تو دلش)
خوب یه توضیح بِدم جونگ کوک دوست پسر قبلی ا.ت که میخواسته بهش تجاوز کنه و ا.ت نذاشته حالا این تجاوزه کی بود روزه قبلی که هیونجین ا.ت و دزدیه و جونگ کوک تمام مدت دنبال ا.ت میگشته و راستی جونگ کوکم مافیاست و هیونجین ازش متنفره
جونگ کوک:......
پایان پارت ۱۵🍊
یعنی چی میشه🤭🤣
لباس عروس ا.ت اسلاید اول
لباس هیونجین اسلاید دوم
لباس جونگ کوک اسلاید سوم
۵.۰k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.