تو همان اشک عاشقانه ای بودی

تو همان اشک عاشقانه ای بودی
که در هوای هوای بی قراری های دلم
از سر شب قطره قطره
عاشقانه چکیدی سر خوردی روی
گونه هایم
روی سینه ام
روی قلبم
روی خانه خانه ی پیراهنم
تو همان اشک عاشقانه ای بودی
که اشک شدی
عطر شدی
و نشستی روی ترانه ی دلتنگی ام
اصلا خودت بگو بهانه جان
من کجای این تنهایی کجای این دلتنگی
کجای این بهانه
نبودنت را عاشقانه بمیرم
که چشمهای بارانی ام آرام بگیرد... #امید_آذر
دیدگاه ها (۱)

---------------خورشیداز تویا چشمانت از خورشیدالہـام ڪَرفتہ ب...

عشق یعنی تونام تو ..‌بوی تو...لحظه های ناب با تو...عشق یعنی ...

مرور میشویرویِ لبهایمو مست میشوم با طعمِ تومرور ‌میشویپشتِ پ...

باید برایت لیلا میشدم؛شیرین میشدم؛شاید هم آیدا...اما نه!تو ن...

قسمت بیست سوم / ۲۳ <><><><><>><>>><><>><><><>﷼ بسمه رب الحسی...

۲۸ مهر ماه سالروز شهادت بزرگ‌ مرد کوچکی است که ثابت کرد در ر...

#بفرست_براش ای که نور همه چشمانِ جهان غیر تو هرگز! چشم من و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط