عشقی از جنس نفرت
عشقی از جنس نفرت
پات۷
تعادلم رو از دست دادم و افتادم
یهو کوک اومد با یه پوزخند احمقانه
دستشو کرد تو جیبش و چک پول در اورد و رو به دختره گفت
-کارت حرف نداشت،حالا برو
همون لحظه فهمیدم این یه نقشه بود
گفتم
+ولم کنید ادمای کثیف
-اوه میبینم زبون دراز شدی
یهو خم شدم و چونمو گرفت و به سمت بالا برد نگام کرد
-اوووم یعنی چیکارت کنم
+ولم کن
-تهیونگ بلندش کن
تهبونگ بلندم کرد کوک داشت میومد نزدیکم که با پاهم زدم وسط پاش
+اخی دردت اومد
کوک سرخ شده بود
-تو چه گوهی خوردی(عربده و عصبانی)
+نمیتونستم جلو خندم رو بگیرم یهو از موهام کشیدم و بردنم جلو کل بچه ها
+چیکار میکنی
&هِه حالا میبینی
یهو گوشیش رو در اورد و یه عکس نشون داد چشمام بزرگ شده بود او..او..اون مال وقتیه که مست بودم و داشتم اون مردو میبوسیدم
-نگاه کنید اون یه هرزست
و عکسو به کل بچه ها نشون داد
بعد اون اتفاق انگشت نما شده بودم
یروز داشتم رد میشدم دیدم گوشی کوک اونجاست و کوک نیست وحشتناک ترین فکر اومد تو ذهنم گوشی رو برداشتم
پات۷
تعادلم رو از دست دادم و افتادم
یهو کوک اومد با یه پوزخند احمقانه
دستشو کرد تو جیبش و چک پول در اورد و رو به دختره گفت
-کارت حرف نداشت،حالا برو
همون لحظه فهمیدم این یه نقشه بود
گفتم
+ولم کنید ادمای کثیف
-اوه میبینم زبون دراز شدی
یهو خم شدم و چونمو گرفت و به سمت بالا برد نگام کرد
-اوووم یعنی چیکارت کنم
+ولم کن
-تهیونگ بلندش کن
تهبونگ بلندم کرد کوک داشت میومد نزدیکم که با پاهم زدم وسط پاش
+اخی دردت اومد
کوک سرخ شده بود
-تو چه گوهی خوردی(عربده و عصبانی)
+نمیتونستم جلو خندم رو بگیرم یهو از موهام کشیدم و بردنم جلو کل بچه ها
+چیکار میکنی
&هِه حالا میبینی
یهو گوشیش رو در اورد و یه عکس نشون داد چشمام بزرگ شده بود او..او..اون مال وقتیه که مست بودم و داشتم اون مردو میبوسیدم
-نگاه کنید اون یه هرزست
و عکسو به کل بچه ها نشون داد
بعد اون اتفاق انگشت نما شده بودم
یروز داشتم رد میشدم دیدم گوشی کوک اونجاست و کوک نیست وحشتناک ترین فکر اومد تو ذهنم گوشی رو برداشتم
- ۱۱.۴k
- ۲۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط