درخواستی..
تک پارتی..وقتی گرمی بردی اما ..
همینطور که روی صندلی های مراسم نشسته بودی و داشتی به اجراهای بقیه نگاه میکردی ..تو فکر رفتی..
از دعوای تو و چان 1 ساعت میگذشت..سر یک چیز خیلی چرت باهم دعواتون شده بود..
هردوتون کلافه بودین..اما بدتر باید تظاهر میکردین که باهم هیچ مشکلی ندارین . و باید نقش یک دوست و همکار رو بازی میکردین.. که این خیلی رو مخ بود..
.
.
از افکارت خارج شدی..قرار بود برنده ی اهنگی رو اعلام کنن که بهترین همکاری بود..
-خب خب خب..فکر کنم الان همتون هیجان زده هستین..
مجری گفت ..و همینطور که داشت به دوربین نگاه میکرد پاکت قرمز رنگ تو دستش رو باز کرد..نگاهی بهش انداخت و با فریاد اسم برنده رو اعلام کرد...
-یون ا.ت و بنگ چان...
همه ی افرادی که در اون مراسم بودن جیغی کشیدن و شروع کردن به تشویق کردن..تعجب کرده بودی .. اصلا به ذهنت هم نمیرسید که بخوای برنده بشین
با تردید از رو صندلی بلند شدی ..همه ی دوربین ها روی تو بود..
نگاهی به صحفه اسکیرین انداختی که الان داشت فیس متعجب بنگ چان رو نشون میداد..
از بین جمعیت رد شدی و روی استیج رفتی..به هم راه تو بنگ چان هم روی استیج اومد..
مجری جایزه رو به دست تو و بنگچان داد..
لبخندی زدی و به بنگچان نگاهی انداختی..اصلا تو موقعیتی نبودی که بخوای لبخند واقعی بزنی..اهنگتون تو مراسم پخش شد ..
بنگچان سمت میکروفن رفت ..شروع کرد به حرف زدن..
-اه..از همین الان میگم .. واقعا حتی از ذهنمم خطور نمیکرد که بخوایم برنده .. جایزه بشیم..من از همه ی استی ها و افرادی که باعث شدن ..اهنگ ما ترند تیک تاک .. و ...کلا جهانی بشه واقعا ممنونم..و از کسی هم تشکر میکنم که الان پیشم وایساده..
نگاهش رو به تو داد و شروع به حرف زدن کرد
-ممنونم از ا.ت که همکاریم رو قبول کرد..مطمئنم اگه اون .. اگه اون نبود .. این اهنگ اصلا رنگ و بویی نداشت..
لبخندی زدی و سرت رو پایین انداختی .. بنگچان اصلا چشم هاش رو از رو تو بر نمیداشت..
همه تشویقتون کردن..
از پله های استیج پایین رفتین و سمت بک استیج راهی شدین..
خواستی سر جات برگردی که شخصی دستت رو گرفت..
سمتش برگشتی..بنگچان هنوز داشت بهت نگاه میکرد..
-چیزی ..شده..
-معذرت میخوام..
حرفی نزدی و سعی کردی مچ دستت رو از حصار دست هاش بیرون بیاری..
اما زور بنگچان بیشتر از این حرف ها بود..
-لطفا گوش کن..من معذرت میخوام که سر یک چیز خیلی چرت دعوا راه انداختم و اعصابت رو خورد کردم..راست میگم .. معذرت میخوام
-باشه بنگچان..حالا میشه ولم کنی..
دستت رو کشید که تعادلت رو از دست دادی و تو بغلش پرتاب شدی با تعجب سرت رو بلند کردی و بهش خیره شدی
-چان چیکار میکنی ..اگه یکی ببینه..
-اصلا مهم نیست..
-یعنی چی مهم..
-همین که تو پیشم باشی برام کافیه..
حرفی نزدی و بهش خیره شدی
-کسی که دعوارو شروع کرد من بودم..الان هم خودم تمومش میکنم..
خیلی اروم سمتت خم شد .. و لب هاش رو روی لب هات گذاشت..
خیلی اروم میبوسیدت..ناخوداگاه چشم هات رو بستی و تو بوسه باهاش همکاری کردی..
نمیدونی چند دقیقست که اونجا وایسادی .. اما لذت کل بدنت رو فرا گرفته بود که بهت اجازه فکر کردن و مقاومت نمیداد..
تقریبا بعد از چند دقیقه از هم جدا شدین..
چان نگاه خمارش رو بین لب هات و چشم هات گذر میداد..
- میدونی که بدون تو میمیرم..پس چرا باهام اینکارو میکنی..
هانورا
همینطور که روی صندلی های مراسم نشسته بودی و داشتی به اجراهای بقیه نگاه میکردی ..تو فکر رفتی..
از دعوای تو و چان 1 ساعت میگذشت..سر یک چیز خیلی چرت باهم دعواتون شده بود..
هردوتون کلافه بودین..اما بدتر باید تظاهر میکردین که باهم هیچ مشکلی ندارین . و باید نقش یک دوست و همکار رو بازی میکردین.. که این خیلی رو مخ بود..
.
.
از افکارت خارج شدی..قرار بود برنده ی اهنگی رو اعلام کنن که بهترین همکاری بود..
-خب خب خب..فکر کنم الان همتون هیجان زده هستین..
مجری گفت ..و همینطور که داشت به دوربین نگاه میکرد پاکت قرمز رنگ تو دستش رو باز کرد..نگاهی بهش انداخت و با فریاد اسم برنده رو اعلام کرد...
-یون ا.ت و بنگ چان...
همه ی افرادی که در اون مراسم بودن جیغی کشیدن و شروع کردن به تشویق کردن..تعجب کرده بودی .. اصلا به ذهنت هم نمیرسید که بخوای برنده بشین
با تردید از رو صندلی بلند شدی ..همه ی دوربین ها روی تو بود..
نگاهی به صحفه اسکیرین انداختی که الان داشت فیس متعجب بنگ چان رو نشون میداد..
از بین جمعیت رد شدی و روی استیج رفتی..به هم راه تو بنگ چان هم روی استیج اومد..
مجری جایزه رو به دست تو و بنگچان داد..
لبخندی زدی و به بنگچان نگاهی انداختی..اصلا تو موقعیتی نبودی که بخوای لبخند واقعی بزنی..اهنگتون تو مراسم پخش شد ..
بنگچان سمت میکروفن رفت ..شروع کرد به حرف زدن..
-اه..از همین الان میگم .. واقعا حتی از ذهنمم خطور نمیکرد که بخوایم برنده .. جایزه بشیم..من از همه ی استی ها و افرادی که باعث شدن ..اهنگ ما ترند تیک تاک .. و ...کلا جهانی بشه واقعا ممنونم..و از کسی هم تشکر میکنم که الان پیشم وایساده..
نگاهش رو به تو داد و شروع به حرف زدن کرد
-ممنونم از ا.ت که همکاریم رو قبول کرد..مطمئنم اگه اون .. اگه اون نبود .. این اهنگ اصلا رنگ و بویی نداشت..
لبخندی زدی و سرت رو پایین انداختی .. بنگچان اصلا چشم هاش رو از رو تو بر نمیداشت..
همه تشویقتون کردن..
از پله های استیج پایین رفتین و سمت بک استیج راهی شدین..
خواستی سر جات برگردی که شخصی دستت رو گرفت..
سمتش برگشتی..بنگچان هنوز داشت بهت نگاه میکرد..
-چیزی ..شده..
-معذرت میخوام..
حرفی نزدی و سعی کردی مچ دستت رو از حصار دست هاش بیرون بیاری..
اما زور بنگچان بیشتر از این حرف ها بود..
-لطفا گوش کن..من معذرت میخوام که سر یک چیز خیلی چرت دعوا راه انداختم و اعصابت رو خورد کردم..راست میگم .. معذرت میخوام
-باشه بنگچان..حالا میشه ولم کنی..
دستت رو کشید که تعادلت رو از دست دادی و تو بغلش پرتاب شدی با تعجب سرت رو بلند کردی و بهش خیره شدی
-چان چیکار میکنی ..اگه یکی ببینه..
-اصلا مهم نیست..
-یعنی چی مهم..
-همین که تو پیشم باشی برام کافیه..
حرفی نزدی و بهش خیره شدی
-کسی که دعوارو شروع کرد من بودم..الان هم خودم تمومش میکنم..
خیلی اروم سمتت خم شد .. و لب هاش رو روی لب هات گذاشت..
خیلی اروم میبوسیدت..ناخوداگاه چشم هات رو بستی و تو بوسه باهاش همکاری کردی..
نمیدونی چند دقیقست که اونجا وایسادی .. اما لذت کل بدنت رو فرا گرفته بود که بهت اجازه فکر کردن و مقاومت نمیداد..
تقریبا بعد از چند دقیقه از هم جدا شدین..
چان نگاه خمارش رو بین لب هات و چشم هات گذر میداد..
- میدونی که بدون تو میمیرم..پس چرا باهام اینکارو میکنی..
هانورا
۲۱.۵k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.