سناریو..وقتی زن چان بودی اما دعواتون میشه..
سناریو..وقتی زن چان بودی اما دعواتون میشه..
همه ی اعضا هستن غیر از چان
مینهو..
ساعت از 1 شب هم رد کرده بود اما هنوز مینهو بیدار بود..شما دوتا تو اتاق مینهو داشتین دعوا میکردین که سر و صداتون کسی رو اذیت نکنه..اما یک مشکلی بود..کار شما دوتا به جاهای خیلی بدی کشیده شده بود..صداتون بلند نبود برای همین همه خواب بود..اما مینهو چهار زانو و دست به سینه با تخسی تمام روی مبل نشسته بود . اخم کمرنگی هم میون ابروهاش بود
-لعنتیا...چرا اتاق من..
..........
چانگبین..
شما دوتا عملا سر یک چیز خیلی چرت و پرت که بقیه خندشون میگرفت دعوا میکردین..
چانگبین گشنش بود..اما چون شما دوتا تو اشپزخونه داشتین دعوا میکردین..جرئت نداشت بیاد بینتون..اما چون دعواتون بیشتر از 1 ساعت طول کشید داشت کم کم معده درد میگرفت..پس خیلی سوسکی ..از شما دوتا رد شد و خیلی یواش سمت یخچال رفت...
-خیله خب دوستان به نظرم ..
هردوتون سمتش برگشتین و بهش چشم غره رفتین..
-هیچی...هیچی نگفتم..یخچال..
..........
جیسونگ..
شبیه یک بچه که داره به دعوای مامان باباش نگاه میکنه رو مبل نشسته بود ..بدون هیچ حرکتی داشت به شما دوتا که داشتین باهم خروس جنگی میکردین نگاه میکرد..
..........
هیونجین..
تو و چان تو اتاق کار خود . بنگچان داشتین دعوا میکردین...درمورد کامبک جدیدشون .. هیونجین چند تا سوال داشت..همین که وارد شد شما دوتا رو دید
الان از دعوای تو و چان 1 ساعت میگذشت و هیونجین تا الان اونجا بود البته با چیپس تو دستش..
..........
فلیکس..
تو کمپانی دعواتون شروع شد..فلیکس میخواست دعوا رو اروم کنه تا بیشتر از این ابرو ریزی نشه اما چندتا کتک بین شما دوتا از اونجا خورد..
و هنوز که هنوزه سرش بخاطر کشیدن موهاش درد میکنه..
..........
سونگمین..
بلیت سینما برای خودش گرفته بود ..اما برای یک دلایلی سینما کنسل شد..اعصابش داغون بود..همینکه وارد خوابگاه شد شما دوتا رو دید ..پس برای اینکه اعصابش سر جاش بیاد
کلی خوراکی گرفت ..انگار داره قوتبال نگاه میکنه با خنده به شما دوتا خیره شده بود..اعضا هم کم کم به جعمش پیوستن..
..........
جونگین..
با اخم روی مبل نشسته ...صورتش بخاطر اینکه دست هیونگش بهش خورده قرمز شده بود..با تخسی تمام رو مبل نشسته بود و یخ رو رو صورتش فشار میداد..
هانورا
همه ی اعضا هستن غیر از چان
مینهو..
ساعت از 1 شب هم رد کرده بود اما هنوز مینهو بیدار بود..شما دوتا تو اتاق مینهو داشتین دعوا میکردین که سر و صداتون کسی رو اذیت نکنه..اما یک مشکلی بود..کار شما دوتا به جاهای خیلی بدی کشیده شده بود..صداتون بلند نبود برای همین همه خواب بود..اما مینهو چهار زانو و دست به سینه با تخسی تمام روی مبل نشسته بود . اخم کمرنگی هم میون ابروهاش بود
-لعنتیا...چرا اتاق من..
..........
چانگبین..
شما دوتا عملا سر یک چیز خیلی چرت و پرت که بقیه خندشون میگرفت دعوا میکردین..
چانگبین گشنش بود..اما چون شما دوتا تو اشپزخونه داشتین دعوا میکردین..جرئت نداشت بیاد بینتون..اما چون دعواتون بیشتر از 1 ساعت طول کشید داشت کم کم معده درد میگرفت..پس خیلی سوسکی ..از شما دوتا رد شد و خیلی یواش سمت یخچال رفت...
-خیله خب دوستان به نظرم ..
هردوتون سمتش برگشتین و بهش چشم غره رفتین..
-هیچی...هیچی نگفتم..یخچال..
..........
جیسونگ..
شبیه یک بچه که داره به دعوای مامان باباش نگاه میکنه رو مبل نشسته بود ..بدون هیچ حرکتی داشت به شما دوتا که داشتین باهم خروس جنگی میکردین نگاه میکرد..
..........
هیونجین..
تو و چان تو اتاق کار خود . بنگچان داشتین دعوا میکردین...درمورد کامبک جدیدشون .. هیونجین چند تا سوال داشت..همین که وارد شد شما دوتا رو دید
الان از دعوای تو و چان 1 ساعت میگذشت و هیونجین تا الان اونجا بود البته با چیپس تو دستش..
..........
فلیکس..
تو کمپانی دعواتون شروع شد..فلیکس میخواست دعوا رو اروم کنه تا بیشتر از این ابرو ریزی نشه اما چندتا کتک بین شما دوتا از اونجا خورد..
و هنوز که هنوزه سرش بخاطر کشیدن موهاش درد میکنه..
..........
سونگمین..
بلیت سینما برای خودش گرفته بود ..اما برای یک دلایلی سینما کنسل شد..اعصابش داغون بود..همینکه وارد خوابگاه شد شما دوتا رو دید ..پس برای اینکه اعصابش سر جاش بیاد
کلی خوراکی گرفت ..انگار داره قوتبال نگاه میکنه با خنده به شما دوتا خیره شده بود..اعضا هم کم کم به جعمش پیوستن..
..........
جونگین..
با اخم روی مبل نشسته ...صورتش بخاطر اینکه دست هیونگش بهش خورده قرمز شده بود..با تخسی تمام رو مبل نشسته بود و یخ رو رو صورتش فشار میداد..
هانورا
۱۸.۴k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.