هم زاد روحم
#هم_زاد_روحم
#پارت_۳
خواهرم یه دوست داشت که توی خرازیه دم خونمون کار میکرد.
و خوانواده گی باهم دوست بودیم.
یه روز تنهایی واسه سرگرمی رفته بودم جاش و یه عالمه از دوست های مشترکمون هم اونجا بودن.
داشتیم حرف میزنیم که یهو بحث کنسرت شد.
منم به یکی از دوست های مشترکمون گفتم: کنسرت فرزاد میخواهم برم چطوریه ؟
از کجا بلیط بگیرم.
گفت: الان میزنم تو گوگل.
سرج کرد و زد رو یه سایت و گفت: آها اولیش ۱۰ روز دیگس.
گفتم: خب چند هست؟
بلیط های کنسرت اینطوریه که هرچی نزدیک تر به استیج باشی پول بلیط هم بیشتره.
یعنی هر ردیفی که بره جلو تر به قیمتش اضافه میشه.
قیمت کنسرت هاهم اون زمان اینجوری بود که از صد و چهل تومن که ته سالن بود شروع میشد تا ردیف جلوی جلو که نوصد تومن بود.
دوستم نگاه کرد و ریال و تومن رو اشتباه کرد و اشتباهی گفت: از یک میلیون و چهار صد شروع میشه تا ۹ ملیون.
منم که بار اولم بود میخوستم برم کنسرت و نمیدونستم قیمت ها از چه قراره و باور کردم.
خیلی نا امید شده بودم چون من میخواستم یه صندلیه جلو بشینم و ۹ ملیون واقعا زیاد بود.
اون شب تا صبح فقط گریه کردم.
فکر کردم دیگه هیچ وقت نمیتونم بینمش.
فکرکن یه نفر باعث بشه خون به قلبت نرسه اون وقت تو نتونی بری بینیش!
داستان من اونجوری که به نظر میرسه ساده نیست. اینجوری نیست که اراده کنم و برم کنسرت🙃:)
روز بعد رفتم مدرسه.
اوصولا آدم تنهایی ام اون روز هم تنهایی داشتم تو زنگ تفریح قدم میزدم و فکر میکردم.
دلم میخواست همه پول کنسرت رو خودم بدم.
دوست نداشتم پول کنسرت رو بابام حساب کنه.
یهو باخودم گفتم: اگه من به یه صندلیه عقب راضی شم خودم میتونم پولش رو جور کنم و برم کنسرت یک ملیون و چهارصد که چیزی نیست.
داشتم حساب میکردم که تا چند وقت باید پول تو جیبی جم کنم.
تصمیمم رو گرفتم!...✨
#پارت_۳
خواهرم یه دوست داشت که توی خرازیه دم خونمون کار میکرد.
و خوانواده گی باهم دوست بودیم.
یه روز تنهایی واسه سرگرمی رفته بودم جاش و یه عالمه از دوست های مشترکمون هم اونجا بودن.
داشتیم حرف میزنیم که یهو بحث کنسرت شد.
منم به یکی از دوست های مشترکمون گفتم: کنسرت فرزاد میخواهم برم چطوریه ؟
از کجا بلیط بگیرم.
گفت: الان میزنم تو گوگل.
سرج کرد و زد رو یه سایت و گفت: آها اولیش ۱۰ روز دیگس.
گفتم: خب چند هست؟
بلیط های کنسرت اینطوریه که هرچی نزدیک تر به استیج باشی پول بلیط هم بیشتره.
یعنی هر ردیفی که بره جلو تر به قیمتش اضافه میشه.
قیمت کنسرت هاهم اون زمان اینجوری بود که از صد و چهل تومن که ته سالن بود شروع میشد تا ردیف جلوی جلو که نوصد تومن بود.
دوستم نگاه کرد و ریال و تومن رو اشتباه کرد و اشتباهی گفت: از یک میلیون و چهار صد شروع میشه تا ۹ ملیون.
منم که بار اولم بود میخوستم برم کنسرت و نمیدونستم قیمت ها از چه قراره و باور کردم.
خیلی نا امید شده بودم چون من میخواستم یه صندلیه جلو بشینم و ۹ ملیون واقعا زیاد بود.
اون شب تا صبح فقط گریه کردم.
فکر کردم دیگه هیچ وقت نمیتونم بینمش.
فکرکن یه نفر باعث بشه خون به قلبت نرسه اون وقت تو نتونی بری بینیش!
داستان من اونجوری که به نظر میرسه ساده نیست. اینجوری نیست که اراده کنم و برم کنسرت🙃:)
روز بعد رفتم مدرسه.
اوصولا آدم تنهایی ام اون روز هم تنهایی داشتم تو زنگ تفریح قدم میزدم و فکر میکردم.
دلم میخواست همه پول کنسرت رو خودم بدم.
دوست نداشتم پول کنسرت رو بابام حساب کنه.
یهو باخودم گفتم: اگه من به یه صندلیه عقب راضی شم خودم میتونم پولش رو جور کنم و برم کنسرت یک ملیون و چهارصد که چیزی نیست.
داشتم حساب میکردم که تا چند وقت باید پول تو جیبی جم کنم.
تصمیمم رو گرفتم!...✨
۲.۴k
۲۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.