تک پارتی از شوگا
امروز قرار بود باهم برید شهربازی عو خوش بگذرونید...توعم اماده شده بودی که بیاد و باعم برید لباستو پوشیده بودی ارایش ملایمی کرده بودی و همچیت اماده بود ولی در انتظار مهم ترینشون بودی که هنوز نیومده..!
بد از خیلی انتظار ناامید شدی و نشستی رو کاناپه و دستی به موهات کشیدی
خیلی دیر کرده بود خیلی خیلی دیر!
ت همون حال دستت رو توی موهات فرو برده بودی و به زمین خیره بودی که صدای کلید در اومد ت همون حال سرتو یکم بالا دادی که بله خودشه
اقا اومدن
خیلی عم دیر اومدن
-سلاممم من اومدم
+سرمو یکم بالاتر گرفتم که نگاهش به من افتاد
-هعی ت چته
+چم باشه!
+اتفاقی نیوفتاده که
+خب خوش اومدی عزیزم چخبر!
+کجا بودی که منو یادت رف هوم؟
-اووو ببخشید ببین اصلا یادم نبود کارای شرکت بدجور رو سرم ریخته و اصلا وقت هیچ کاری عو ندارم ببخشید
+عیبی نداره...من انتظاری ندارم که با شوهر وقت بگذرونم:)
-تمومش کن لطفا
-میگم کارا زیاد بود
+منم گفتم کار از من مهمتره
-اینجوری نیست که تو فکر میکنی
+چجوری عه؟
-اینکه سرم شلوغ بودو یادم رف باعم میخواییم بریم شهربازی
+ینی یادت رف
+اها اکی چیزی نیست میبخشمت
+بلند شدم و رفتم سمت اشپزخونه
+که تا یکاریی کنم و سرگرم بشم
-دنبالش رفتم
+رو سینک و داشتم دستمال میکشیدم
+که دوتا دست رو کمرم حلقه شد
-هعی...قهری؟
+نه...من بچه نیستم
-بیشتر فشارش دادم
-گفتم قهری؟
+منم گفتم نهه
+جدی میگم ولم کن درد میگیره
-ازش جدا شدم موهاشو کنار زدم
-رو شونش بوسه ای گذاشتم
-عوم...پیشی کوچولوتو نمیبخشی؟
+برگشتم قول میدی دیگ بد قولی نکنی؟
-اره قول قول
+انگشت
-انگشت کوچیکمو اوردم سمتش و قول انگشتی گرفتیم
-خب بخشیدی
+اره
-هعی جوجه
-عاشقتم لب..امو اوردم سمتش و خی..س می..بوس..ید..مش و اونم همراهی میکرد بد چن مین از هم جدا شدیم
+منم عاشقتم پیشی کوچولو:)
بد از خیلی انتظار ناامید شدی و نشستی رو کاناپه و دستی به موهات کشیدی
خیلی دیر کرده بود خیلی خیلی دیر!
ت همون حال دستت رو توی موهات فرو برده بودی و به زمین خیره بودی که صدای کلید در اومد ت همون حال سرتو یکم بالا دادی که بله خودشه
اقا اومدن
خیلی عم دیر اومدن
-سلاممم من اومدم
+سرمو یکم بالاتر گرفتم که نگاهش به من افتاد
-هعی ت چته
+چم باشه!
+اتفاقی نیوفتاده که
+خب خوش اومدی عزیزم چخبر!
+کجا بودی که منو یادت رف هوم؟
-اووو ببخشید ببین اصلا یادم نبود کارای شرکت بدجور رو سرم ریخته و اصلا وقت هیچ کاری عو ندارم ببخشید
+عیبی نداره...من انتظاری ندارم که با شوهر وقت بگذرونم:)
-تمومش کن لطفا
-میگم کارا زیاد بود
+منم گفتم کار از من مهمتره
-اینجوری نیست که تو فکر میکنی
+چجوری عه؟
-اینکه سرم شلوغ بودو یادم رف باعم میخواییم بریم شهربازی
+ینی یادت رف
+اها اکی چیزی نیست میبخشمت
+بلند شدم و رفتم سمت اشپزخونه
+که تا یکاریی کنم و سرگرم بشم
-دنبالش رفتم
+رو سینک و داشتم دستمال میکشیدم
+که دوتا دست رو کمرم حلقه شد
-هعی...قهری؟
+نه...من بچه نیستم
-بیشتر فشارش دادم
-گفتم قهری؟
+منم گفتم نهه
+جدی میگم ولم کن درد میگیره
-ازش جدا شدم موهاشو کنار زدم
-رو شونش بوسه ای گذاشتم
-عوم...پیشی کوچولوتو نمیبخشی؟
+برگشتم قول میدی دیگ بد قولی نکنی؟
-اره قول قول
+انگشت
-انگشت کوچیکمو اوردم سمتش و قول انگشتی گرفتیم
-خب بخشیدی
+اره
-هعی جوجه
-عاشقتم لب..امو اوردم سمتش و خی..س می..بوس..ید..مش و اونم همراهی میکرد بد چن مین از هم جدا شدیم
+منم عاشقتم پیشی کوچولو:)
۲۳.۱k
۰۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.