جدایی باور نکردنی
جدایی باور نکردنی
#پارت ۲۱
تهیونگ: چیو نباید به من بگه ؟
وای به چوخ رفتم الان چه غلطی بکنم آخه ...آها💡
ا/ت:کیم تهیونگ میخوای چیکار هاا؟یه چیز شخصی بین ما دو تاست به توام هیچ ربطی نداره
تهیونگ: الان چی گفتی؟(با حالت عصبانی)
که در زدن .آجوما رفت درو باز کرد و با جیمین وارد خونه شد
جیمین: به !جناب کیم
تهیونگ: تو اینجا چیکار میکنی ؟(جدی)
جیمین: اومدم صبحونه :)))
تهیونگ: اونوقت با اجازه ی کی ؟
جیمین: ا/ت ...با اجازه ا/ت
ا/ت:کی من ؟
تهیونگ: ا/ت؟!
ا/ت:به جون خودم من دعوتش نکردم
جیمین: اینارو بیخیال چانگ هوسوک برات یه نامه اورده
تهیونگ: چی چانگ هوسوک؟اون دیگه کیه ؟
جیمین: محافظ شخصی پدرت ا/ت ...گفته که از طرف آقای لیِ
تهیونگ: آقای لی !؟بده ببینم
جیمین: بیا ...ببین توش چی نوشته
(نوشته داخل نامه)
[ سلام آقای کیم !...
لی هیون هستم ...تو این نامه خواستم بهت بگم که افراد چان یول دارن نقشه میکشن که تو رو بکشن !
این نامه برای تو نیست بلکه برای اینکه که بهت بگم مواظب دخترم باشی اگه بلای سرش بیاد قرار فسخ میشه امضا لی هیون ]
جیمین:چی نوشتهها؟
تهیونگ: اون چان یول عوضی میخواد منو بکشه
جیمین :خب !الان باید چیکار کنیم
تهیونگ: فعلا کاری نمیکنیم ...فقط یه جاسوس تو...
ادامه دارد
#پارت ۲۱
تهیونگ: چیو نباید به من بگه ؟
وای به چوخ رفتم الان چه غلطی بکنم آخه ...آها💡
ا/ت:کیم تهیونگ میخوای چیکار هاا؟یه چیز شخصی بین ما دو تاست به توام هیچ ربطی نداره
تهیونگ: الان چی گفتی؟(با حالت عصبانی)
که در زدن .آجوما رفت درو باز کرد و با جیمین وارد خونه شد
جیمین: به !جناب کیم
تهیونگ: تو اینجا چیکار میکنی ؟(جدی)
جیمین: اومدم صبحونه :)))
تهیونگ: اونوقت با اجازه ی کی ؟
جیمین: ا/ت ...با اجازه ا/ت
ا/ت:کی من ؟
تهیونگ: ا/ت؟!
ا/ت:به جون خودم من دعوتش نکردم
جیمین: اینارو بیخیال چانگ هوسوک برات یه نامه اورده
تهیونگ: چی چانگ هوسوک؟اون دیگه کیه ؟
جیمین: محافظ شخصی پدرت ا/ت ...گفته که از طرف آقای لیِ
تهیونگ: آقای لی !؟بده ببینم
جیمین: بیا ...ببین توش چی نوشته
(نوشته داخل نامه)
[ سلام آقای کیم !...
لی هیون هستم ...تو این نامه خواستم بهت بگم که افراد چان یول دارن نقشه میکشن که تو رو بکشن !
این نامه برای تو نیست بلکه برای اینکه که بهت بگم مواظب دخترم باشی اگه بلای سرش بیاد قرار فسخ میشه امضا لی هیون ]
جیمین:چی نوشتهها؟
تهیونگ: اون چان یول عوضی میخواد منو بکشه
جیمین :خب !الان باید چیکار کنیم
تهیونگ: فعلا کاری نمیکنیم ...فقط یه جاسوس تو...
ادامه دارد
۱۰.۳k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.