یهو چشمم افتاد که لخته داشتم سکته میکردم یا خداااا یعنی چ
یهو چشمم افتاد که لخته داشتم سکته میکردم یا خداااا یعنی چی شدههه من که لباس دارم
با لگد زدم به تهیونگ
+بلندددددشوووو پدرسگگگ(جیغ داد)
تهیونگ از ترس افتاد رو زمین
_هااااا چیشدههه اخخخخخ
+کوفت چی شده چرا لختی هاااا
_بابا گرمم شده بود دلم درد گرفتتتت اییییی
+چرا بغلم کرده بودی پس هااا
_خودت میدونی چیزی رو بغل نکنم خوابم نمیره
+هوووف دیگ نبینماااا
_باشه باشه
از تخت اومدم بیرون رفتم صورتمو شستم
اومدم بیرون دیدم تهیونگ خودشو تو تخت جو کرده
+ع..اا خوبی
_وای چقد زور دارییییی دلم درد گرفت با لگدی که زدی
+با اینک حقت بود ولی ببخشید
_باشه بیا بغلم کن تا خوب بشم(لبخند)
+نگااا نگااا تا یکم بت رو میدم پرو میشی
رفتم تو اشپز خونه دیدم هیچی نداریم
_ناهار چیداریم
+هیچی
_یعنی چی من گشنمه
+خب نداریم چیزی باید برم خرید
_منم میام
+نه
_چرااا میخام بیام(لوس)
+توروخدا بزار اونجا راحت باشم
_گفتم نه منم میام
از اینک یهو جدی شد خندم گرفت
+باشه برو اماده شو
لایک⚡
#وانشات
#فیکشن
#bts
با لگد زدم به تهیونگ
+بلندددددشوووو پدرسگگگ(جیغ داد)
تهیونگ از ترس افتاد رو زمین
_هااااا چیشدههه اخخخخخ
+کوفت چی شده چرا لختی هاااا
_بابا گرمم شده بود دلم درد گرفتتتت اییییی
+چرا بغلم کرده بودی پس هااا
_خودت میدونی چیزی رو بغل نکنم خوابم نمیره
+هوووف دیگ نبینماااا
_باشه باشه
از تخت اومدم بیرون رفتم صورتمو شستم
اومدم بیرون دیدم تهیونگ خودشو تو تخت جو کرده
+ع..اا خوبی
_وای چقد زور دارییییی دلم درد گرفت با لگدی که زدی
+با اینک حقت بود ولی ببخشید
_باشه بیا بغلم کن تا خوب بشم(لبخند)
+نگااا نگااا تا یکم بت رو میدم پرو میشی
رفتم تو اشپز خونه دیدم هیچی نداریم
_ناهار چیداریم
+هیچی
_یعنی چی من گشنمه
+خب نداریم چیزی باید برم خرید
_منم میام
+نه
_چرااا میخام بیام(لوس)
+توروخدا بزار اونجا راحت باشم
_گفتم نه منم میام
از اینک یهو جدی شد خندم گرفت
+باشه برو اماده شو
لایک⚡
#وانشات
#فیکشن
#bts
۴.۲k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.