کجامیری
_کجامیری
+بخوابم
_پس من چی
+رو مبل
_نمیتونم بارونه
+مگه بارون تو خونه میباره!?
_به پنجره میخوره صدا میده
+اتاق منم پنجره داره دیگ بهونهیی داری
_نه
خاستم برم ک دوباره گفت
_فقط اگ صبح بیدار شدی دیدی نیستم شاکی نشی
+اییییی خداااااا من چه گناهی کردم که اینو انداختی گردنممم
+بیا گمشو بریم
با خوشحالی دنبالم راه تو اتاق
+خب تو رو زمین بخاب
_عمراااا اولا زمین سرده دومن رو زمین عادت ندارم کمرم درد میگیره چهارمن خب باهم رو تخت میخابیم دیگاینقد خسته بودم خوابم میومد قبول کردم
+باشه فقط سروصدا نکن
چشماش برقی زد خودشو انداخت رو تخت
+یا چوگیو اینجا جای منه برو اون ور
دراز کشیدم پتو رو انداختم رو خودم چشمام خود به خود بسته شد از خستگی
_یجی
+zzzz
_یجی خوابی
+اههه چیههه
_من اذیتم
+به جهنم ولم کن
پشتمو کردم بش
+حالا چرا اذیتی
_لباسام
از جام بلند شدمو در کمدمو باز کردم لباسایی که از اون موقعه نگهداشته بودم رو دادم بش:)))
_ت..و
+حرف بزنی همینجا لهت میکنم
#وانشات
#فیکشن
#bts
+بخوابم
_پس من چی
+رو مبل
_نمیتونم بارونه
+مگه بارون تو خونه میباره!?
_به پنجره میخوره صدا میده
+اتاق منم پنجره داره دیگ بهونهیی داری
_نه
خاستم برم ک دوباره گفت
_فقط اگ صبح بیدار شدی دیدی نیستم شاکی نشی
+اییییی خداااااا من چه گناهی کردم که اینو انداختی گردنممم
+بیا گمشو بریم
با خوشحالی دنبالم راه تو اتاق
+خب تو رو زمین بخاب
_عمراااا اولا زمین سرده دومن رو زمین عادت ندارم کمرم درد میگیره چهارمن خب باهم رو تخت میخابیم دیگاینقد خسته بودم خوابم میومد قبول کردم
+باشه فقط سروصدا نکن
چشماش برقی زد خودشو انداخت رو تخت
+یا چوگیو اینجا جای منه برو اون ور
دراز کشیدم پتو رو انداختم رو خودم چشمام خود به خود بسته شد از خستگی
_یجی
+zzzz
_یجی خوابی
+اههه چیههه
_من اذیتم
+به جهنم ولم کن
پشتمو کردم بش
+حالا چرا اذیتی
_لباسام
از جام بلند شدمو در کمدمو باز کردم لباسایی که از اون موقعه نگهداشته بودم رو دادم بش:)))
_ت..و
+حرف بزنی همینجا لهت میکنم
#وانشات
#فیکشن
#bts
۴.۰k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.