P3
P3
ا.ت:همون بود همو عوضی که خانوادمو از من گرفت.. انگار نقشم درست پیش رفته
فلش بک ۲ روز قبل
جنی:ا.ت همچی امادس
ا.ت:خوبه
جنی:مراقب خودت باش اوکی؟
ا.ت:نگرانم نباش
همو بغل کردن*
بعد از حرف زدن با جنی رفتم سمت کارگاه که ادمارو ببینم
after 30 min
ا.ت:همونطور که جنی گفت فقط نقش بازی میکنید اگه لازم بود میتونید بزنید کارتونو درست انجام بدین فقط
اونا:چشم
after 2 day
با جنی رفتیم بار
استرس داشتم امیدوارمهمچی به خوبی پیش بره
جنی:دختر یه مدت همو نمیبینیم امروزو جشن بگیریم؟
ا.ت:جشن اصلی میمونه برای بعد از نابودیه سوک جین
جنی:اونم میگیریم..سوجو لطفا
after 1h
از بار بیرون رفتم دنبال اون ادما بودم ولی پیداشون نکردم
شمارشونو گرفتم خاموش بودن
ا.ت:اه لعنتیی
یهو یه دست روی شونم حس کردم
$:او افتخار میدی امشبو مال من باشی؟
ا.ت:خفه شو مردتیکه
$:وحشی هم که هستی
ا.ت:داشت جلو میومد که پا تند کردم سمت کوچها
زمان حال
جین:به هوش اومدی؟
ا.ت:ت.تو کی هستی؟
جین:اربابت
ا.ت:چی؟
جین:اوهوم جونتو نجات دادم.. اسو همچیو بهت توضیح میده فعلا
ا.ت:لعنتییی گوشیم کجاست
اسو:گوشی اینجاممنوعه...تو از این به بعد خدمتکار این عمارتی قوانین رو میگم باید عمل کنی..درغیر این صورت به بدترین حالت ممکن مجازات میشی
ا.ت:شما کی هستین؟
اسو:به تو مربوط نیست..لباساتو میارم فقط فکر فرار به سرت نزنه
ا.ت:...
بعد از اینکه رفت بیرون
ا.ت:همچی تا اینجا اوکیه
after 15 min
اسو با یه خانم مسن و یه لباس تو دستش وارد اتاق شد
اسو:دستاشو باز کنید لباساشو بپوشه قوانینم توضیح بدین
پارک:بله خانم
ا.ت:خ.خانم
پارک:خانم پارک هستم
ا.ت:بله..میشه بگین اینجا کجاست؟
پارک:از این به بعد خونت اما اگه از قوانین سرپیچی کنی جهنمته
ا.ت:او
پارک:
1.ساعت ۷ بیدار و ساعت 10 خاموشی
2.ورود به اتاق ارباب بدون اجازه ممنوع
3.گستاخی به ارباب و خانم ممنوع
4.فرار ممنوع
ا.ت:اینجا ک شبیه زندانه
پارک:تو اشپز خونهمنتظرتم
ادامه.......
ا.ت:همون بود همو عوضی که خانوادمو از من گرفت.. انگار نقشم درست پیش رفته
فلش بک ۲ روز قبل
جنی:ا.ت همچی امادس
ا.ت:خوبه
جنی:مراقب خودت باش اوکی؟
ا.ت:نگرانم نباش
همو بغل کردن*
بعد از حرف زدن با جنی رفتم سمت کارگاه که ادمارو ببینم
after 30 min
ا.ت:همونطور که جنی گفت فقط نقش بازی میکنید اگه لازم بود میتونید بزنید کارتونو درست انجام بدین فقط
اونا:چشم
after 2 day
با جنی رفتیم بار
استرس داشتم امیدوارمهمچی به خوبی پیش بره
جنی:دختر یه مدت همو نمیبینیم امروزو جشن بگیریم؟
ا.ت:جشن اصلی میمونه برای بعد از نابودیه سوک جین
جنی:اونم میگیریم..سوجو لطفا
after 1h
از بار بیرون رفتم دنبال اون ادما بودم ولی پیداشون نکردم
شمارشونو گرفتم خاموش بودن
ا.ت:اه لعنتیی
یهو یه دست روی شونم حس کردم
$:او افتخار میدی امشبو مال من باشی؟
ا.ت:خفه شو مردتیکه
$:وحشی هم که هستی
ا.ت:داشت جلو میومد که پا تند کردم سمت کوچها
زمان حال
جین:به هوش اومدی؟
ا.ت:ت.تو کی هستی؟
جین:اربابت
ا.ت:چی؟
جین:اوهوم جونتو نجات دادم.. اسو همچیو بهت توضیح میده فعلا
ا.ت:لعنتییی گوشیم کجاست
اسو:گوشی اینجاممنوعه...تو از این به بعد خدمتکار این عمارتی قوانین رو میگم باید عمل کنی..درغیر این صورت به بدترین حالت ممکن مجازات میشی
ا.ت:شما کی هستین؟
اسو:به تو مربوط نیست..لباساتو میارم فقط فکر فرار به سرت نزنه
ا.ت:...
بعد از اینکه رفت بیرون
ا.ت:همچی تا اینجا اوکیه
after 15 min
اسو با یه خانم مسن و یه لباس تو دستش وارد اتاق شد
اسو:دستاشو باز کنید لباساشو بپوشه قوانینم توضیح بدین
پارک:بله خانم
ا.ت:خ.خانم
پارک:خانم پارک هستم
ا.ت:بله..میشه بگین اینجا کجاست؟
پارک:از این به بعد خونت اما اگه از قوانین سرپیچی کنی جهنمته
ا.ت:او
پارک:
1.ساعت ۷ بیدار و ساعت 10 خاموشی
2.ورود به اتاق ارباب بدون اجازه ممنوع
3.گستاخی به ارباب و خانم ممنوع
4.فرار ممنوع
ا.ت:اینجا ک شبیه زندانه
پارک:تو اشپز خونهمنتظرتم
ادامه.......
۹۰۴
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.