black flower(p,111)
black flower(p,111)
بهتر بود از همین حالا قید این شغل رو بزنه و تا سی روز دیگه یکی پیدا کنه.
زن: آقای کیم؟
دستاشو از روی صورتش برداشت و به زن میانسالی که با ترحم نگاهش میکرد و با توجه به لباس فرمش میشد فهمید که یکی از خدمتکارای اونجاست..
تهیونگ لبخند مصنوعی زد.
زت: فکر کنم تدریستون تموم شده باشه.
تهیونگ سر تکون داد.
تهیونگ: بله اینطور پیداست.
زن کنار تهیونگ ایستاد.
دستمزد تهیونگ که تو یک پاکت نامه ی سفید رنگ بود رو کنار کتاب بسته شده ی ریاضی گذاشت سرش رو سمت گوش تهیونگ کج کرد و صداش رو پایین آورد.
زن: به خاطر خودتون میگم بهتره زودتر استعفا بدید ارباب جوان ما نیازی به معلم خصوصی نداره.....
تهیونگ با تعجب نگاش کرد.
تهیونگ: منظورت چیه؟ چرا وقتی هنوز شروع نکردم باید استعفا بدم.
زن لباش رو به گوش تهیونگ نزدیکتر کرد.
ارباب جوان خیلی زود قراره برای همیشه از اینجا بره.... تو خیلی بی گناه به نظر میرسی دلم نمی خواد همراهش بری...
خدمتکار گفت و نیشخند زد.
تهیونگ: چی داری میگی.... فکر نکنم حالت خوب باشه
خدمتکار خم شد و دستش رو روی موهای تهیونگ کشید.
بهتر بود از همین حالا قید این شغل رو بزنه و تا سی روز دیگه یکی پیدا کنه.
زن: آقای کیم؟
دستاشو از روی صورتش برداشت و به زن میانسالی که با ترحم نگاهش میکرد و با توجه به لباس فرمش میشد فهمید که یکی از خدمتکارای اونجاست..
تهیونگ لبخند مصنوعی زد.
زت: فکر کنم تدریستون تموم شده باشه.
تهیونگ سر تکون داد.
تهیونگ: بله اینطور پیداست.
زن کنار تهیونگ ایستاد.
دستمزد تهیونگ که تو یک پاکت نامه ی سفید رنگ بود رو کنار کتاب بسته شده ی ریاضی گذاشت سرش رو سمت گوش تهیونگ کج کرد و صداش رو پایین آورد.
زن: به خاطر خودتون میگم بهتره زودتر استعفا بدید ارباب جوان ما نیازی به معلم خصوصی نداره.....
تهیونگ با تعجب نگاش کرد.
تهیونگ: منظورت چیه؟ چرا وقتی هنوز شروع نکردم باید استعفا بدم.
زن لباش رو به گوش تهیونگ نزدیکتر کرد.
ارباب جوان خیلی زود قراره برای همیشه از اینجا بره.... تو خیلی بی گناه به نظر میرسی دلم نمی خواد همراهش بری...
خدمتکار گفت و نیشخند زد.
تهیونگ: چی داری میگی.... فکر نکنم حالت خوب باشه
خدمتکار خم شد و دستش رو روی موهای تهیونگ کشید.
- ۶.۸k
- ۲۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط