دیزی تو که میدونی نمیتونیم باهم باشیم چرا نمیری

دیزی: تو که میدونی نمیتونیم باهم باشیم، چرا نمیری؟!
گتسبی: میترسم....
دیزی: از چی میترسی ؟!
گتسبی: از جداییت، جدا شدن ازت مثل پریدن از یه ساختمون ۸ طبقه است، شاید زمین بخورم و نمیرم
اما هنوز به زمین نرسیده، از ترس مردن میمیرم...
-The Great Gatsby 2013📽
دیدگاه ها (۲)

وی در دوران جاهلیتش خط خرچنگ قورباغه ای داشت... :))))))چقدر ...

یه شب دختری تو ی قبرستون موجود ماورالطبیعی رو میبینه اون موج...

زخم ها خوب می شن و جاشون کم کم از بین می ره ولی یه زنگ تلفن ...

داشتم یه ریز غر میزدم وعین خیالش نبودهمینجور میگفتم و میگفتم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط