ʚFOR YOUɞ
ʚFOR YOUɞ
ʚPART_²⁶ɞ
صبح
ات ویو
از خواب بیدار شدم و و رفتم دسشویی و کار های لازم و کردم و اومدم بیرون و آماده شدم جیمین زنگ زد
جیمین: الو
ات: الو سلام
جیمین: پایینم بیا بریم ببرمت آرایشگاه
ات: باشه
رفتم پایین
و با آجیم و بابام خدافظی کردم و نشستم تو ماشین و حرکت کردیم و من رفتم آرایشگاه
و کمی بعدش شروع کردن درست کردنم
( چند مین بعد )
+وای چه ماه شدی
ات: مرسی
=خیلی خشگل شدی
ات: مرسی
(لباس عروس ات اسلاید بعد)
جیمین ویو
ات و بردم آرایشگاع و خودمم حرکت کردم
(چند مین بعد)
منم آماده شده بودم پس برم دنبال ات
رفتم دنبالش و بعد چند مین رسیدم و یه بوق زدم و از ماشی اومدم بیرون
ات ویو
صدا بوق ماشین اومدم فکر کنم جیمین نه وای خدا استرس گرفتم
+فکر کنم اومدن بریم عروس خانم
ات: استرس دارم
+استرس نداشته باش
رفتیم پایین جلوی در
جیمین ویو
داشتم اون طرف و نگاه میکردم که صدای کفشه ات اومد رو مو به جلو صاف کردم و تا دیدمش یه لبخند بزرگ زدم
جیمین: خیلی قشنگ شدی
ات: تو هم
جیمین: با بغلم
همو بغل کردن و رقتن سمت تالار
(داخل تالار)
رفتین داخل تالار و نشستن سره جاشون عاشقد نمیدونم چی چس رو خوند و اینا بله رو گفتن و رفتن احوال پرسیکردن و خوش آمد گقتن بعدشم دیگه بعد کلی رقصیدن و اینا تموم شد هرکی رفت خونه خودش
(ادمینتون گشادیش میشه بنویسم😐😁)
(داخل خونه)
جیمین: خب
ات: خب
جیمین: میگم بیا
ات: میرم لباس مو عوض کنم
ʚPART_²⁶ɞ
صبح
ات ویو
از خواب بیدار شدم و و رفتم دسشویی و کار های لازم و کردم و اومدم بیرون و آماده شدم جیمین زنگ زد
جیمین: الو
ات: الو سلام
جیمین: پایینم بیا بریم ببرمت آرایشگاه
ات: باشه
رفتم پایین
و با آجیم و بابام خدافظی کردم و نشستم تو ماشین و حرکت کردیم و من رفتم آرایشگاه
و کمی بعدش شروع کردن درست کردنم
( چند مین بعد )
+وای چه ماه شدی
ات: مرسی
=خیلی خشگل شدی
ات: مرسی
(لباس عروس ات اسلاید بعد)
جیمین ویو
ات و بردم آرایشگاع و خودمم حرکت کردم
(چند مین بعد)
منم آماده شده بودم پس برم دنبال ات
رفتم دنبالش و بعد چند مین رسیدم و یه بوق زدم و از ماشی اومدم بیرون
ات ویو
صدا بوق ماشین اومدم فکر کنم جیمین نه وای خدا استرس گرفتم
+فکر کنم اومدن بریم عروس خانم
ات: استرس دارم
+استرس نداشته باش
رفتیم پایین جلوی در
جیمین ویو
داشتم اون طرف و نگاه میکردم که صدای کفشه ات اومد رو مو به جلو صاف کردم و تا دیدمش یه لبخند بزرگ زدم
جیمین: خیلی قشنگ شدی
ات: تو هم
جیمین: با بغلم
همو بغل کردن و رقتن سمت تالار
(داخل تالار)
رفتین داخل تالار و نشستن سره جاشون عاشقد نمیدونم چی چس رو خوند و اینا بله رو گفتن و رفتن احوال پرسیکردن و خوش آمد گقتن بعدشم دیگه بعد کلی رقصیدن و اینا تموم شد هرکی رفت خونه خودش
(ادمینتون گشادیش میشه بنویسم😐😁)
(داخل خونه)
جیمین: خب
ات: خب
جیمین: میگم بیا
ات: میرم لباس مو عوض کنم
۱۰.۷k
۱۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.